کفش های ساق بلند خوشگلمو که تازه بابام برام خریده رو میپوشم و چون نم نم بارون میاد چتر رنگی رنگیمو میگیرم بالا سرم و میرم بقالی سر کوچه تا سفارش مامان خانومو که یه سطل ماست هست (البته به قول خودش که نصفش آبه:/) بخرم
و تا وقتی با انگشتام پولو حساب میکنم و پرداخت میکنم و از بقالی میام بیرون میبینم بارون شدید شده و تو کوچه پر از چاله های گلی و پرآب هست که کیف میده واسه پریدن داخلشان
خلاصه منی که با سطل ماست میپرم تو چاله اولی و دومی و سومی و تااا یه دفعه تالاپ... عههههه شدم عین آدم فضایی!
کفش و چتر و لباس صورتی قشنگم شد ترکیبی از رنگ قهوه ای گل و ماست! و اینطوری شد که پول و ماست و چترمو به فنا دادم😐💔