کدوم حس ششم یا فاال براتون درست درومده حرفاش❓

گلم یکاری بگم بکن ، ایشون الان تو اوج خوشی هستن و هیچ دغدغه ای ندارن به حرف خانوادت گوش کن و بچه رو بده به باباش نترس چیزی نمیشه ، میدونم خیلی سخته برات اما الان تو بچه رو هم اوردی پیش خودت نه توی مریضیش نه حال بدش پدرش نیست چرا؟ چون داره به عشق و حال و رفیق بازیش میرسه و نه خرجی براش دارین و نه مسولیتی ، پسرتو بده به پدرش و بگو من شرایط نگهداری ندارم و خودتم برو باشگاه و برو بیرون به روحیه ات برس و نزار ببازی ضعیف نباش، اون نمیتونه بچه رو نگه داره و میاد سراغت روز به روز خوشگلتر شو تا ببینه در نبودش تو زیباتر میشی و بیاد سمتت با یه بچه خودتو درگیر کردی حرف خانوادت از یه طرف اذیتهای بچه از یه طرف حرف فامیل از یه طرف هیشکی هم درکت نمیکنه و میگن تو مقصری تو اینکارو کردی قوی باش بچه اش رو بده به خودش 

یه زن نمیتونه پسر بزرگ کنه توی این جامعه نمیتونه پابه پای بچه شب بره دنبالش اما پسرا از پدرشون میترسن پس عاقل باش و احساساتی نباش 

نه عزیزم تاپیکات فک نکنم اینقدر راجب خودت گفته باشی شایدم گفتی نه نخوندم اما ه عنوان تاپیکا نگا میکنم تا تجسم بکنم شخصیت و ظاهرتو 

مجید یکی تو ذهنم هس پسری با موهای حالتدار مشکی و قد متوسط ب بلند و سبزه نمیدونم اونه یا ن ولی با اینجور شخصی احتمالا ازدواج کنی هرچند یه حسع 

گلم حرفت درسته چهل روز بچه دست پدرش بود اما از من نه خبری گرفت و نه برای اهمیتی داشتم بچه رو پدر و مادر همسرم نگه داشتن و خودشم دنبال خوش گذررونی بود ...بچه هم آسیب روحی زیادی دیده بود هم جسمانی من سر اون قانونی بچه رو از خانواده شوهرم گرفتم چون نمیزاشتن بچه رو ببینم و حتی چند باری که رفتم ببینمش نمیزاشتن بغلش کنم 

اصلا نمی‌دونم چ اتفاقی قراره بیوفته  بچه که پیشش بود درخواست طلاق داد و کلا خیالش راحت بود که بچه ای هم نگه‌نمیداره‌اما من سر این که پسرم آسیب روحی دیده بود و افسرده شده بود رفتم گرفتمش هفته اولی که آوردمش چند بار بردمش دکتر درسته سخته همه چیز ولی من امید داشتم که‌برمیگرده

میدونم بخدا همش برای اینکه تو مهریه خواستی ازشون یا نفقه خواستی  میخان اذیتت کنن کاش بچه رو نمیگرفتی ، شوهرتم ناراحته برا این وضعیت اما اونقدر کثافت های هرزه زیادن که فعلا سرش گرمه  و فکر میکنه طلاق ب این راحتیه کاش بچه رو بدی و کلا برا دیدنش هم نری بمونه پیشت عادت کنه بخدا سخته بزرگش کنی در هر حالت اون بچه توه اما جوونیت رو داری از دست میدی و اعصاب و روح و روانتو داغون میکنی 

ببین عزیزم من در آخر اگه واقعا جدا بشیم بچه رو میدم به پدرش چون واقعا شرایط ندارم نگهش دارم ...بنظرت امکان نداره برگرده!اهل این کثافت کاری ها نبود نمی‌دونم الان چرا انقد سرد شده 

همسرت میدونه که تو خیلی دوستش داری و هر وقت بگه برگرد تو برمیگردی پیشش پس میگه بزار تا عید خوشیامو بکنم بعد که دادگاه گف برم بیارمش 

تو براش پیام برسون  که من خواستگار دارم و شرایط نگهداری از بچتم ندارم بیا توافقی تموم کنیم توی پیامک تو نگیا بگو یکی براش برسونه بزار بسوزه که اون برات مرده 

چجور موقع سرماخوردگی نوشابه خیلی میچسبه تو هم خودتو منع کن ازش تا بیشتر بیاد سمتت توی دسترس نباش پیام داد جوابشو دوسه روز نده ازت پرسید که شنیدم ازدواج میکنی ج نده در حسرت بزار برا یک جواب ازت برا دیدنت 

عزیزم کی بهم پیام میده

سلام عزیزم در مورد من و این پسر چیا حس میکنی؟ 

بنظرت من با چطور آدمی ازدواج میکنم؟ مشخصاتش

خیانت جنسی نمیکنه اینو مطمعن باش دوستت هم داره اما نمیدونم براتون دعا گرفتن یا چیکار کردن که اینجوری دلسرد شده ، ان برمیگرده سمتت و میاد طلاق نمیگیرین اما تحریکش کن تا زودتر سر عقل بیاد ، شیرینی خامه ای خوشمزه هس اما هر روز بخوری عادی میشه حتی چندش  میشه پس محبتت رو خودت رو پیاماتو زنگتو همه چیتو ازش بگیر  مطمعن باش اون چکت میکنه حرصش بده 

عشقم منم میگی حس پیمان چیه خوشش میاد ازم؟کی پیشنهاد میده؟چرا نیومد

میشه بگی 

کراشم آخرش به ازدواج ختم میشه یانه 

 خب اون از خداشه من توافقی ازش جدا بشم همش میگه ی پولی رو قبول کن توافقی جدا شیم

عزیزم لطفا راجع به منو اون پسره که تو ذهنمه بگو بهم مرسی

سال۱۳۴۹۴ خونمو عوض میکنم؟