بچه ها من همیشه دوست داشتم عشق رو تجربه کنم اما به تور آدمای اشتباه میفتادم.یکی همکارم بود کادردرمانیم. خلاصه بگم و دو سال و اندی باهم بودیم خودشم دارو میزد اعتیاد به دارو و کلیییی قبل از من دوست دختر داشت من کلیییی کمکش کردم اما من همون اول شرط گذاشتم دوست نمیشم و آشنایی ازدواجه بماند که داداشم هکم کرده بود و فهمید با پسر حرف میزنم حتی دستشو روم بلند کرد و تهمت میزد .اینم حتی میرفت به اکسش پیام میداد و بازم هیچی نمیگفتم.اخرش تصادف شدید کرد الان همش رو تخت خوابه و پاهاش پلاتین خورده.حالا بعدا وقتی رفتم سرکار جدید ،یه همکار به بقیه میگفت که منو دوسم داره و میخواد بیاد جلو و هی میومد محل کارم و بقیه میگفتن تورو میخواد نه خونه داشت نه ماشین.منشی معمولی بود.خلاصه پیام که میدادیم خیلی اصرار کرد به مامانت حرف بزن بیام جلو، ولی من قراردادم تموم شد رفت به جام درخواست داد که منو بگیرن همونجا ولی من راضی نشدم خلاصه عصبی شد گفت تو به مامانت نمیگی و اینا. امشب عمه و عموش برده بودنش خواستگاری یه دختر حتی به منم نگفت الان گفت که آره رفتم دخترو دیدم. اینکه ادعاش میشد دوسم داره.بهش گفتم به دلت نشست؟ گفت نمیدونم
ما کی باشیم که قضاوت کنیم
ما فقط مسخره میکنیم
خب الان من نمیتونم قضاوت نکنم
شماها چرا قدر خودتونو ندارید اخه کی میره با یه معتاد یا یه هیچی ندار، همون بهتر بردنش خواستگاری خودت که متوجه نمیشی حداقل بذار اونا ناخواسته کمکت کنن
دورش رو خط بکش
مرد زندگی نیس
طوری نیست خواهر خوبم ،شما این وسط مشکلت این بود که فقط خودتو کم دیدی ،، قدر خودتو ندونستی ،طرف مقابلت هم شما رو دم دستی دید ببخشید البته ،به جز این کار اشتباهی نکردی ،حالا دیگه شده از این به بعد خود زنی نکن ،هرکس بهت وایب خوبی داد شل نکن
همه میگن لیاقتت بیشتره. بخدا خیلی اون اولی رو کمک مالی کردم. چقد پشتش بودم حتی زورم میومد پشتش بد بگن بش میگفتم خودتو درست کن دوس ندارم این حرفا رو بزنن. الان این دومی ادعای دوست داشتن میکرد و این بساطو راه انداخته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز