من چیکار کنم حالم خوب بشه یه ادمی بودم با برنامه ریزی هم ورزش میکردم هم درس میخوندم هم بچه داری میکردم . یدونه بچه دارم یه بارداری ناخواسته برام پیش اومد از اون موقع زندگیم داغون شدم حالم مثل تیمارستانیا شده افکار وحشتناک و... بعد سقط بدتر شدم دلم اون حال قبلنو میخواد دلم ارامشمو که به راحتی از دستم رفت میخواد چیکار کنم توروخدا یه چیزی بگید اروم بشم ...
همسرمو و بچمو داغون کردم بسکه گریه کردم
۷هفته بودم سقط کردم من از بارداری ناخواسته و سقط خیلییی میترسیدم و به سرم اومد هنوز تو شوکم😭
عزیزم ناراحتیت به خاطر چیه؟از دست دادن بچت؟
از خودم متنفرم از این شرایطی که بخاطر سهل انگاریم درست کردم متنفرم همین الان اشکام داره میاد حمله های عصبی شدید دارم
قرص اورژانسی رو اشتباه استفاده کردم و باردار شدم توی ی شرایطی که اصلا مناسب نبود با وجود یه بچه دو ساله و.. از وقتی سقط کردم حس عذاب وجدان گناه وحشت دارم
عزیزم نباید میکردی اما دیگ گذشت اون بچه سرنوشت شو خدا همینطوری نوشته بود صدقه بده کار خیر کن بزار یادت بره از خدا طلب بخشس کن خودت باید ب خودت کمک کنی منم نزدیک زایمان بچم ایست قلبی کرد فقط کارم گریس نمیدونم حکمت خدا چیه اما ناراحت نباش دیگ فراموشس کن
دعا میکنم خدا به دلت آرامش بده
گاهی اوقات ترس های زیادی، احساسات وحشتناکی گریبانگیر آدم میشه اما عزیزم با تموم سختیش باید بلند بشی که فردا روز دوباره نارحت بچه دوساله و شوهرت نباشی، اونا هم به تو احتیاج دارن، اول از همه که به خاطر خودت ، دوم هم به خاطر بچه کوچیک و شوهرت سعیت بکن، سعی کن کسی پیدا کنی باهاش حرف بزنی تا اروم تر بشی
عزیزم چیزی نیست که قرار باشه یه روز صبح از خواب بیدار بشی و برای همیشه فراموشش کنی
ولی به خدا پناه ببر باهاش حرف بزن، اگه شوهرت آدم مناسبی هست با شوهرت حرف بزن، با کوچولوت وقت بگذرون، وقتت پر کن تا کمتر فکر و خیال سراغت بیاد، از من میشنوی اگه شرایطش داری برو باشگاه کمک میکنه دو ساعتی ذهنت خالی بشه یا تو خونه ورزش کن، تو کسایی دیگه رو هم داری که وجودت براشون ارزشمند، کوچولوت بدون تو روزگار خوبی نمی‌گذرونه و همه اینا توی ناخودآگاهش میمونه پ بیست سال دیگه روش اثر داره، اگه احساس گناه میکنی اینی که داریو دریاب
ممنونم عزیزم اما از ی جایی تصمیم گرفتم بلند شم بخاطر اطرافیانم طول میکشه اما اروم میشی الان ۸ماه گذشته اما خیلی بهتر شدم فقط بخاطر پسرم وخانوادم پسرم داشت افسرده میشد چون شب و روز گریه میکردم اما الان لحظه ای نیس یادم بباد اما پیش پسذم دیگ گریه نمیکنم باید قوی باشی چاره ای نداریم عزیزم اون بچه هنوز قلب هم نداش دیگ گذشت فقط توبه کن و از خدا طلب بخشش کن اروم میشی عزیزم
از خدا میخوام بزودی دخترتو بهت بده عزیزم ان شاالله بازم باردار میشی مطمئن باش روزای خوبت هم میاد 🌱
من بعضی وقتا خوبم بعضی وقتا هم نه یهو اضطراب میگیرم گریه میکنم ... من دخترم خیلی بهم وابستس خیلی دوسش دارم امشب همش گریه میکرد بغلم کن منم کلی بغلش کردم تا اروم شد همش فکر میکنم اگه یه بچه دیگه بود اصلاااا نمیتونستم به این توجه کنم و افسرده میشد.
اصلا قصد بارداری نداشتم تا ده سال دیگه اونم شاید یهویی از ارامش به این حال افتادم ...
