ببین خودت داری واسه زندگیت دردسر درست میکنی...اوله صحبتت گفتی که اومدین توو شهره خانواده‌ی تو خب این ینی همسرت بهت احترام گداشته و بخاطره تو اومده شهرتون حالا بگو از ته دل هم راضی نبوده.. ولی به هرحال اومده و پشت و پنهاش که خونواده‌ی خودش باشن رو ترک کرده حتی اگر در نظره تو هیچ کاری هم براش نکرده باشن یا کرده باشن... به جای بحث باید محبتت رو بیشتر کنی خودت رو بزار جای اون از عذای فامیلش برگشته تو حسی به اون شخص که فوت شده نداشتی ولی ممکنه برای همسرت عزیز بوده.. اینجور مواقع آدم دوست داره باهاش همدردی بشه تا اینکه بازخواست بشه.. اکثره مردها مثه ما زنها نمیتونن همزمان همه چیز رو در نظر بگیرن برای همین این قضیه‌های مشابه اتفاقی که برای تو پیش اومده دائما ممکنه پیش بیاد که از طرفه زن باید در موردش صبوری بشه.. چون به مرور این مشکل در مردها حل میشه... الانم بهش زنگ بزن به عنوانه مثال با محبت بگو همسرم عزیزم دیر وقته بیا دنبالم یه شامی هم خونه مادرت اینا باهم بخورین که بهش احترام هم گذاشته باشین بعدشم پاشید برید خونه‌ی خودتون و انگار نه انگار که چیزی شده هیچی رو وسط نکش ... بخدا از بس این اتفاقهای تو نی‌نی سایت رو میخونین زندگیاتونو پر استرس و بحث میکنین باور کن قبول دارم ایراد از همسرت بوده که باهات هماهنگ نکرده ولی خب اتفاقه بدی هم واست پیش نیومده..و همسرت هم قطعا میدونسته کلید نداری و میری پیشه خونواده خودت..
اخلاقت تند عزیزم
برای یه مسئله کوچیک اینجوری رفتار نمی کنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز