عقدیم اتاقم منظور خونه بابا مامان دفعه اولی نیست میاد ولی ظهری قبل ناهار رفتیم اتاق من همینجوری داشت وسایلا نگاه میکرد بیشترش کادوها خودشه عطر و لباس و اینا فقط چشمش خورد به باکس گل خشک شده اکسم (در جریانه) گفت هنوز نگهش داشتی؟ همینجوری معمولی گفتم آره. دیگه چیزی نگفت ولی پکر شد یه جوری 😐
سر سفره هم سرسنگین شد ناهار خورد گفت باید برم دیگه ‼️
از همونه به نظرتون❓چیکارش کنم اگه همونه❓