2777
2789
عنوان

عروس افریطمون

193 بازدید | 16 پست

داداشم زنگ زده بیام دنبالتون بیاین تولد زنم و اگه میشه مامان توهم کیک بپز. بعدش زنگ زده گفته نه امروزخاهرای زنم میان سورپرایزش کنن بمونه فردا بیام دنبالتون. 

فردا هم برا مامانم یکاری پیش اومد نتونستیم بریم.

بعد مامانم مثلا امروز زنگ زده دعواشون کرده شام بعدم قراربود کیکم بپزه سورپرایزی... بعد دختره زنگ زده میگه قصدت چیه همش زنگ میزنی من اون روز میخاستن خاهرام بیان اما تو میخاستی برنامه هامو خراب کنی تو‌میخای پای اوناروازاینجا ببری.... دیگه زنگ نزن ب ما‌...میخای مارو مثل برادرت اواره کنی(داییم معتاده و طلاق گرفته) منم ب مامانم گفتم میگفتی برادر من هرچی باشه از دایی توبهتره انقد معنادبود یه خونه نداشت و خونه ی خاهرش آوار بودن.

بچه ها بابام بهش محل نمیده مثل سگ ازش میترسه مامانم سادس همش گوشت مرغ کادوی سالگرد و..... مامانم هارش کرده

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

زن داداش من داداشاش سوپرایزش کردن حتی نذاشت داداشم باهاش بره داداش سادم هم اون روز اومد خونه مامانم بعد میگفت اشکال نداره شاید خواستن خانوادگی پیش هم باشن بعد مال برعکس شما بابام اینقدر عاشقشه که نگو

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز