2777
2789

بچها من چون هوا سرد شده یه پتوی سنگین میندازم روی خودم بعد صبح توی تخت که بودم رفتم زیر پتو نفسمو حبس کردم ببینم چند دقیقه دووم میارم بعد نزدیکای خفه شدن شروع کردم تند تند نفس کشیدن 

بعد بابام صدام زد گفت بیا با یه حالت مشکوکی گفت چیکار میکردی؟گفتم خواب بودم گفت صدای نفس هاتو می‌شنیدم بعد خیلی هم اصرار کرد که خونه نمون همراه ما بیا خونه مادربزرگ 

که من گفتم نه چند باری هم اصرار کرد 

بعد همش حس میکنم فکر بدی راجبم کرده تو رو خدا بیاید بنظرتون چرا اینطوری رفتار کرد 

بزرگترین دین انسانیته ❤️عیسی مسیح:دشمن خود را همانند دوستت دوست بدار

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


فک کرد داری خ ا میکنی دیگه

وااای پناه بر خدا 

حالا چیکار کنم 

خودمم شک کردم که چنین فکری کنه😭😭😭😭

بزرگترین دین انسانیته ❤️عیسی مسیح:دشمن خود را همانند دوستت دوست بدار

وااای پناه بر خدا حالا چیکار کنم خودمم شک کردم که چنین فکری کنه😭😭😭😭

کاری نداری تئوری توضیح بده چی کار میکردی باور نکرد عملی توضیح بده

روزی که من نبودم برای شادی روح من به حیوانات غذا بدهید 

راستشو میگفتی

آره به خداااا 

چند روزی دیافراگمی نفس می‌کشیدم میخواستم ببینم چقدر میتونم حبس کنم 😭

کاش بمیرم 

مطمئنم فکر بدی کرده

بزرگترین دین انسانیته ❤️عیسی مسیح:دشمن خود را همانند دوستت دوست بدار

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز