2777
2789
عنوان

من یه مامان اولیم که حسرت به دلم موند

| مشاهده متن کامل بحث + 326 بازدید | 32 پست
وقتی همه اطرافیان میزنم سرم درحالی که همه مادر خریده وحتی مادربزرگ خودم کلی خرید برای همه ماها کرده ...

عزیزم میفهمم چی میگی ولی باحرص وغصه خوردن چیزی درست نمیشه پس بهتره بجای اینکارفقط چشمت به داشته های خودت باشه

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


وقتی همه اطرافیان میزنم سرم درحالی که همه مادر خریده وحتی مادربزرگ خودم کلی خرید برای همه ماها کرده ...

اون زمان دوتا بچه کم سن ازدواج میکردن از راه نرسیدا تند تند بچه میاوردن اونام بچه اولی یه مختصر وسیله میدادن

نه عین الان

والا کسی برای منم فعلا تااینجا ذوق نکردهولی خب ...شاید اون زمان خیلی توقع داشتن ازشما روشون زمین زدی ...

اخه مااونقدر پول نداشتیم 

بعدشم حداقل سه تا شیر بود 

وده پانزده تومان پولش بود 

ماهم انقد دست بالمون بازنیست

چرا خدا نکنه به درد من مبتلا بشی

مادرم هیچی سیسمونی نداد فقط گف 1دست رختخواب کوچیک میارم بچه ام10روزش شد همونم نیاورد با پدرم دست خالی بدون ی شکلات اومدن جشن اسم گذاریش 2هفته خوابیدم خونه ی مادرشوهرم بعد با یع بچه ی 3کیلوی تنهای پاشدم رفتم خونمون مامانم اونور خیابون یسر نزد

پســـرم داشتـن تو بهترین داری دنیــاسkarenm🤍
یعنی من میتونم من هیچوقت طعم داشتن مادر نچشیدم

تو بهتر از هرکسی میدونی...چون خودت داری میگی طعمش رو نچشیدم...بذار یه داستانی برات تعریف کنم پدر من وقتی بچه بود مادر پدرش جداشدن مادرش ناراحتی اعصاب گرفت پدرش یه زن عفریته که پدرم با اینکه تک فرزند بود زنه اذیتش می‌کرده پدرش هم تندخو و خشن بوده محبتی ندیده بخدا طوری بهمون محبت میکرد که نگ همیشه می‌گفت می‌خوام هروقت راجبع دوره کودکی تون حرف میزنید کلی خاطره خوب بیاد تو ذهنتون یه بارصداشو برامون بلند نکرد...همیشه کنارمون بود‌‌‌...کاردستی درست میکرد کنارمون...هرجا می‌خواستیم میبرد مارو همیشه می‌گفت من تو حسرت محبت پدر و مادر بزرگ شدم دلم میخواد بچه هام غرق محبت کنم...حیف تو نوجوانی ازدست دادمش بعدم پشت سرش مادرم رفت پیشش...

تولد دخترم  هستی بزرگترین معجزه زندگیم بود،خدایا شکرت که منم بالاخره مامان شدم 😍خدا جونم هزار بار شکرت که دوباره دارم مادر میشم ۵شهریور آزمایش بتام مثبت شد🥰
تو بهتر از هرکسی میدونی...چون خودت داری میگی طعمش رو نچشیدم...بذار یه داستانی برات تعریف کنم پدر من ...

خدا بیامرزه عزیزم 

ازخدا می‌خوام کمکم کنه 

گاهی میگم من بمیرم بهتر ،چون میترسم از مادر بد بودن




اخه مااونقدر پول نداشتیم بعدشم حداقل سه تا شیر بود وده پانزده تومان پولش بود ماهم انقد دست بالمون با ...

یه چیز ساده ارزون میخریدین درحد کار راه انداز براشون میگفتین شما هم ندارین

ولش کن حالا گذشتا

خدا بیامرزه عزیزم ازخدا می‌خوام کمکم کنه گاهی میگم من بمیرم بهتر ،چون میترسم از مادر بد بودن

 

اتفاقا مادر خیلی خوبی میشی ...بهترین هارو برات آرزو میکنم...ممنون گلم 🖤

تولد دخترم  هستی بزرگترین معجزه زندگیم بود،خدایا شکرت که منم بالاخره مامان شدم 😍خدا جونم هزار بار شکرت که دوباره دارم مادر میشم ۵شهریور آزمایش بتام مثبت شد🥰
یه چیز ساده ارزون میخریدین درحد کار راه انداز براشون میگفتین شما هم ندارینولش کن حالا گذشتا

اخه غیر مستقیم میگفتن شیر نداریم 

بعد من خودم روم نمیشد به شوهرم بفهمونم وارش بخوام 

چون ممکن بود بعدها منت بزاره 

بنظرم زشت واقعا آدم ازداماد بخواد که غریبست ومنم دخترم اختیاری ندارم

اخه غیر مستقیم میگفتن شیر نداریم بعد من خودم روم نمیشد به شوهرم بفهمونم وارش بخوام چون ممکن بود بعده ...

خیلی عجیبه شما تو زندگی خودت یعنی اختیار نداری ...

بیخال گذشته حالا هم شوهرت بگو خودش وسیله بخره 

شوهر منم گفته خودش میگیره

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   avaz76  |  2 ساعت پیش