اره عزیزم
البته با شوهرمم خونه خودم زندگی میکردیم..
چقد منی🥲مامانش دق میکرد میدید ما اوکییم..شوهر من هیچ دلیلی نداره که بگه صبا فلان جا برام کم گذاشت یا کوتاهی کرد..
مادرشوهر من دعانویسه..خونش میرفتیم با هزار ترفند دعا به خوردمون میداد..چایی میورد با لیوانای مختلف خودش دونه دونه جلومون میزاشت..یکی دیگه برمیداشتی میگف نه اون یکی برا توعه🥲شوهرمم میگف نه مامانم این کارو با ما نمیکنه من بچشم