دخترا تا حالا ی پسر مغرور ازتون خوشش اومده

هر موقع حواسم نبود زیر چشمی نگاه میکرد یا زمانیکه نگاهم میکرد و مچشو میگرفتم سریع نگاهشو میدزدید از اونجاییم که خودم خیلی مغرورم آخرش خودش اومد اعتراف کرد نگاهش جوری بود که همه متوجه شده بودن

هیچی فقط سگ محلش کن ببین چجوری بیاد دنبالت 

رفتار هاش تابلو بود ب بهونه های مختلف میومد سمتم یا یه گروه داشتیم من همش شبا دیر وقت آنلاین میشدم میرفتم گروه اون همش منتظر میموند تا من برم حرف بزنیم همشم فقط خودش آنلاین بود در صورتی ک الان زود میخوابه

خودش گفت. کلا محل نده کاریشون نداشته باش فقط حواست ب خودت و زندگی خودت باشه. اگه خوشش بیاد خودش میاد میگه نیومد هم فداسرت قحطی آدم نیس. آدم با این پسرای به اصلاح! مغروری ک تخسن اذیت میشه گلم

بعد از اینکه بهش جواب منفی دادم برگشت به مادرم گفت یکطور دیگه به فلانی یعنی من نزدیک میشه که بسوزم، رفت از خواهرم پنهانی خواستگاری کرد، خواهرم جواب منفی داد، بعدش رفت آلمان دیگه خبر نداریم ازش

نوچ اگه واقعا بخوادت

نه 

کلن رد میشد لبخند میزد سلام می‌کرد منم جواب نمیدادم چن دیقه وایمیساد نگاه می‌کرد میرف😂

آره

اما فقط رد میشد نگام میکرد و یه دفعه هم خواهر زادش بغلش بود پیش رفیقش بود داخل ماشین بعد معلوم بود که اون گفته خواهر زادهش منو صدا بزنه پسره هم همش نگاه میکرد منتظر بود برم سمتش چون من پیش چند تا زن سر پا بودم نمیشد برم سمتش من فقط نگاه کردم اونم فقط نگاه میکرد بچه بغلشم همش صدام میکرد که آخرش یکی از خانما رفت بچه رو آورد 

کلا خلاصه اش کردم قبلا یه اتفاقایی افتاده بود 

مثلا میرفتم بیرون اونم میومد رو به روم مینشست همش نگام میکرد به رفیقم پیام داده بود که خیلی خوشم (که اسم منو گفته بود)میاد دیدنت چون باعث میشه من ببینمش 

و همیشه هم مامانش پیش من در مورد پسرش حرف میزنه و خیلی راحت خیلی چیزا رو در موردش میگه طوری که پیش بقیه اینشکلی نیست حتی مثلا یه دفعه گفت پسرم گوشه گیر شده خیلی تو خودشه چون قبلا یه تصادف داشته و اینا رو با لحن آروم میگفت که کسی متوجه نشه کلا میترسم فکر کنه من با پسرش دوستم

حتی چند وقت پیش رفتم دیدن دوستم اونم توی کوچه بود با رفیقش داخل ماشین بود نرفت همش منو نگاه میکرد پسره بزرگیه ام هست بچه سال نیست

یه دفعه ام شب بود من بیرون بودم اونم با رفیقاش اومد منو با یه اخم خاصی نگاه کرد بعد گفته بود به مامانش که بگه من اینقده نیا تو کوچه پسر زیاد میاد و میره مامانشم میخندید تعریف میکرد 

استادم بود یبار که باهاش کارداشتم رفتم پیشش دم اتاق اساتید اونم حرفشو زد منم نامزد بودم گفتم متاسفم من متاهلم بیچاره چقدر عذرخواهی کرد 😆