من همه آدمای زندگیم هررر بدی که در حقم کردن بخشیدم ولی این آدم هر روز از خدا میخوام بدترین بلاها سر خودش و خانوادش بیاد بدترین بلاها
من اصلا ادم معتقدی نیستم ولی خط قرمز خودمو دارم تو حجاب ازادم ولی انگشت به نامحرم نمیزنم سال ۱۴۰۰ بود من با دوست دانشگاهم بین کلاسا رفتیم بیرون دانشگاه تو جنگل میخواستیم اونجا چیزی بخوریم
خیلی خلوت بود منم مانتو دانشگاهم گرم بود درآوردم تقریبا هیچکس نبود جز منو ایشون
بعدش سرم درد گرفت رفتم تو ماشین نشستم دوستم بیرون بود و منو نمیدید یه دفعه یکی اومد درو باز کرد زد تو گوشم که اینجا نزدیک فلان مکان مقدسه چرا اینجوری پوشیدی ازت عکس گرفتم میدم بیان ببرنت هرچی لفظ ج*ده و غیره هم بود به کار برد منم عین سگ ترسیدم به بهونه گشتن به همه جام دست زد منم تازه از شوک دراومدم فهمیدم چیه زنگ زدم پلیس اون فرار کرد
ولی هرجای دنیا هستی امیدوارم بچت زیر تجاوز بمیره خودت و زنت آتیش بگیرین و بدترین تحاوزا به جسم و روحت بشه و اون دنیام تو آتیش جهنم بسوزی و من لذت ببرم 🖤