اتفاقا منم داشتم ب بهونه های مختلف میومد خونمون دیگه ما از اون شهر رفتیم
عجیبش اینه من اینقد بهش محبت کردم بعد یه جا تو یه مجلسی قشنگ جلو همه برگشت گفت اینا از ترس اینکه ما نریم خونشون از اونجا رفتن
خوبه شوهر من از سر ناچاری خونه امون رو فروخت اومدیم شهرستان
اسی لطفا بهم بگو قضیه من و رامین چی میشه ؟
ایندفعه شما میری یه هفته استراحت میکنی کارم نمیکنی
شما هم قبلا رفته بودید خونه اشون یا خونه خانواده اشون عزیزم؟؟
گلم درخواست دادم قبود کن ممنون
همش پیگیرت بودم ببینم پرو خانم کی میره ی سنگ پشت سرش مینداختی نیادش دیگه البته اگر شعور داشته باشه نمیاد دیگه
اسی ولی خوشم اومد از دختره
به کتف چپش هم نبود اخم و تخم و ناراحتی تو
تا جمعه قرار بود بمونن و موندن
واقعا رووووو داشتن
درعجبم میگن عقدن می‌خوان راحت باشن
خب می‌خوان راحت باشن میرفتن هتل
بر اینا کنار هم خوابیدن واجب نیست بر اونا هست؟
من بودم همون اول میگفتم حساسم زن و شوهر رو‌تختم بخوابه
واقعا هم حساسم
یه بار رفتیم ماحصل خواعرشوعرم که عقد بود با شوهرش رفته بودن خونه مون خوابیده بودن درحالیکه ما به مادرشوهرم سپرده بودیم بره با برادر زاده ش بخوابه
همیشه چندشم میشد
بعد سه چهار سال تختم به بهونه کمبود جا فروختم
به خدا اگه ایشون بعد عروسی شون بره خونه اونا رو بدن بهشون
دیدم چنین آدمایی که میگم
سلام اسی بیا بگو من مشکلم حل میشه
دوست گلم میشه لطفا ب من بگی من این ماه اسباب کشی میکنم یا نه ؟
