2777
2789

من هفته ای یک بار میرم خونه مادرم 

دیروز که رفتم با پسرم بچه های خواهرم اونجا بودن و هردو مریض و به شدت سرفه های بدی میکردن 

خیلی خواستم پسرم دور باشه ازشون اما اصلا رعایت نمیکردن

خواستم زنگ بزنم شوهرم بیاد دنبالم بریم خونه 

مامانم بدرفتاری و بداخلاقی شروع کرد هم با خودم هم با بچم فک کن با بچه پونزده ماهه بد اخلاقی میکرد و نمیزاشت تکون بخوره از جاش می‌گفت پاشید پاشید برید خونه ی ما آلودس و کثیفه 

مثلاً داشت منو نگه می‌داشت 

جلوی دامادمون حرفای بدی زد بهم خیلی ناراحت شدم 

همش می‌گفت برو بیرون و....

دیگه خواهرم گفت نه تو بمون و ما میریم اصلا شرایط رو افتضاح کردن واسم منم ناچار تا شب موندم شوهرم بیاد 

خیلی مراقب بودم ولی تا دستشویی میرفتم صدای جیغ خواهرم میومد که بچه رو بوس نکنید🙃

بچم تب کرده امروز 

به همین راحتی و من بی مسئولیت ترین مادری هستم که تو دنیا هست کاش بمیرم 😭😭

اما واقعا تصمیم گرفتم یه مدت نسبتا طولانی خونه مادرم نرم و بفهمونم حرفایی که دیروز بهم زد 

اشتباه بود 

 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

2805
بی مسولیتی چون باید همون اول نمیرفتی نه اینکه بری و بگی قاطی بقیه نشه

من نمی‌دونستم اونا اونجان اصلا پشت گوشی مامانم بهم نگفت حتی پرسیدم کی هست گفت منو بابات 

 
من نمی‌دونستم اونا اونجان اصلا پشت گوشی مامانم بهم نگفت حتی پرسیدم کی هست گفت منو بابات

اشکال نداره عزیزم دنیا که به آخر نرسیده بچه ها بزرگ بشن یه روز درمیون مریض میشن ببرش دکتر خوب میشه 

پرنسس مامانم☺️🩷 S💍A

نفهمیدم چرا تا شب موندی‌..مادرت که میگفته برین

آخه با بدترین لحن ممکن می‌گفت اگر میرفتم تا ماهها باهام قهر میکرد اخلاقش اینطوریه که بگه برو با عصبانیت نباید بری 

 
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792