2777
2789

شوهر من مهمونی رو خیلی دوست داره 

مادرشوهرم برای پسر کوچیکش نامزد کرد یبار خاستگاری یبار هم الان که میخاست بره با پسرش و شوهرش پیش نامزد دخترش شوهرمنم میبره به شوهرم گفتم تو چرا میری اولین بار موردی نداشت چون داداش بزرگه بودی و خاستگاری بود. الان دیگه چرا میری اونا نامزدن شاید پیش هم و پدر مادراشون راحت باشن مسلما پیش تو که یه درجه غریبه تری راحت نیستن.

شوهرم به مادرش گفت اره من نمیام اما مادرشوهرم اونقدر اصرار کرد که با خودش بردش

چون فامیل پدرشوهرمه و مادرشوهرم پیش فامیلاشون همیشه میخاد بگه رو شوهر من تسلط داره و به حرفاش گوش میده حس میکنم برای این میخاسته شوهر منو ببره ضمن اینکه بقیه داداشاش و خواهر شوهرمم بود ولی اونا رو نبرد. به سوهرم گفتم دفعه دیگه نباید بری زشته برات شاید بخان بپیچونن برن تو اتاق همو بوس کنن تو نخاله اون وسط چیکار میکنی؟

جان جانانم💗💕

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب منو نخاستن خودمو کوچک میکردم وقتی نخاستن منو؟

بیخود کردن

یا با هر ترفندی نمیذاشتی شوهرت بره یا باهاش میرفتی

کوچیک میشم و اینا مال مجرداست

نه زن شوهردار

خودت رو سوارشون می کردی تا دفعه ی دیگه شوهرتو نبرن

2805

شما چقدر مغلطه میکنی 

والا بخوان کاری کنن جلو مادرپدرشونم نمیتونن

اصل موضوع همونه ک گفتی

خودتو بین شوهرت و مادر‌ش گزاشتی قطعا اونی اسیب میبینه شماییچون در نهایت هنه به حرف مادرشون گوش میدن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792