من و همسرم چند سال اول زندگی بابت یه سری مسایل و مشکلات مالی که برامون پیش اومد خیلی سختی کشیدیم
حتی گاهی نون شب نداشتیم
اما گذروندیم
من وام برداشتم رفتم مغازه زدم
مغازه نگرفت دو سال هم سعی کردم بمونم تو اون شغل اما تجربه نداشتم و ورشکسته شدم
قسط ها برام موند فقط و...
که اونم خودم میدادم
شب ها تا صبح تو خونه برای کافی نت دوستم کار میکردم
تایپ و...
و پولی که در میاوردم رو قسط ها میدادم
با اندک سرمایه ای که از فروش وسیله های مغازه مونده بود دوباره رفتم تو کار دیگه و شریک گرفتم
ایندفعه یک نفر که پونزده سال سابقه کارش هست و منم از بچگی میشناسمش
البته که قرارداد محضری امضا کردیم و...
تازه دو ماهه شروع به کار کردیم و بد نبوده
تو این اوضاع احوال حدود صد میلیون دستم بود برای عملی که در پیش داشتم
همسرم خورد خورد پولا رو ازم گرفت
حدودا ۶۰ تومنش رو
و گفت موقع عمل میدم بهت
اون پولا رو هم برای مادرش گرفته
الان صابخونع گفته بلند شید... ما تا ۳شنبه وقت داریم فقط
خونه هم پیدا نکردیم
همه جا اجاره بالاست
من دو تیکه طلا فروختم با پولی که دست صابخونع ست میشه حدودا ۲۷۰ تومن
دنبال خونه ای بودم که رهن بیشتر باشه اجاره کم
که فعلا پیدا نکردیم همچین خونه ای
الان همسرم میگه چرا ۲۷۰ بدیم پیش
صد بدیم فقط من اجاره ماهیانه رو میدم
(اجاره ماهیانه حدودا ۱۰,۱۲ تومنه)
باقیشو میخواد ازم بگیره برا مادرش اینا خرج کنه
منم گفتم نه چرا اینهمه اجاره بدیم همون پول اجاره رو قسط و وام رو تند تند میدیم تموم بشه
الان با من چند روز لج افتاده هر چی به زبون خوش باهاش حرف میزنم بهم میگه بی عقلی
ریاضی نمیفهمی
میگه من دارم توضیح میدم که به ضرره ماست تو متوجه نمیشی
بهم میگه تو دوستات بهت مشورت دادن که اینکارو نکنی
اینقد بهم توهین میکنه چپ و راست که خدا میدونه
همش میگه تو عرضه داشتی مغازه رو گند نمیزدی توش
در حالی که اون هیچ خرجی نکرده برای کار من همه از خودم بوده،مرتب تحقیرم میکنه و خوردم میکنه
میگه خونه گرفتنت هم میشه مثل مغازه
استرس تمام وجودم و گرفته الان
من خودم مریضم داغونم
اینقد گریه کردم که سر درد گرفتم
امشب هم نیومده خونه
کلی پیام داده که معلوم نیست پولت رو چیکار میکنی
اون صد تومن عملت رو همه رو خرج کردی من که فقط زیر ده تومن ازت گرفتم باقیشو چیکار کردی
در حالی که ۶۰ تومن به بالا اون ازم گرفته
چرا من باید خرج خانواده اونو بدم در حالی که من برای قرون به قرون این پول زحمت کشیدم
به خدا یه شال برام نخریده دستمو جلوش دراز نکردم
حتی از خرج خونه نفهمیده
فقط کرایه پرداخت میکرده
واقعا حالم بد
چقد یه آدم میتونه بی چشم و رو و نامرد باشه