وووووااااااییی نگم برات
پسره اومد گفت من کار دارم وسط کلاس گذاشت رفت
بعدم گفت ببخشید من مسابقات دارم باید برم هیچی دیگه کیک هم نخورد
بعدم درمورد اینکه من اون حرفارو زدم گفت تو به من باخته بودی
اگه از قبل به خودم میگفتی فلانی فلانی هم بیان من مشکلی نداشتم گشنه که نیستم ولی تو منو حساب نکردی برا خودت تصمیم گرفتی و...
حالا اونش هیچی
توی گروه همیشه عادت داره استیکر لواشک و ترشک میفرسته بچه ها دلشون بخواد من ریپلای زدم گفتم من عادت کردم دیگه اذیت نمیشم با اینا
برگشت گفت استیکر جدید پیدا میکنم برات میفرستم
منم گفتم فایده ندارد من شکمو نیستم
برگشت گفت تورو یحور دیگه اذیت میکنم گفتم عمرا
گفت دیگه اونش با منه من کارمو بلدم😁
شب اومد پیویم عکس یه دختری که تو همایش بوده رو فرستاد(تو همایش عکس غیر واضح ازش گرفته بود ) گفت اینو میشناسی گفتم نه
گفت میتونی امارشو برام دربیاری
گفتم چرا گفت ازش خوشم اومده میخوام یه گپی باهاش بزنم
گفتم اگه تونستم اره
دوباره قبل خواب اومد گفت فردا رفتی دانشگاه پیگیر اون قضیه هم باش
بعد بهم گفت پیدا کنی شیرینی مخصوص و محفوظ پیشم داری
من خودم فکر میکنم راست میگه و واقن رو دختره کراش زده و چون حس کرده شاید با من همکلاسی باشه اومده از من پرسیده
ولی رفیقم میگه میخواد تورو اذیت کنه یا واکنش تورو ببینه