ماعم مورد مثل شما داریم اول اینکه شما ازدواج دومت بوده و پسرشون مجرد بوده احتمالا مادرشوهرتونم زیاد با این ازدواج راضی نبودن و خب رابطه ی جاری با مادرشوهرت فک کنم خیلی با احترام باشه، دوم اینکه جاریتون دکتره و خب شاید حتی کارهای خودش رو هم مستخدم انجام بده، خودشم اگر انجام بده که خب حسابی خسته میشه، دیگه توی مهمونیا میخواد استراحت کنه، شما فقط میتونی وقتی جاریت اونجاست زیاد نری که مادرشوهرت مجبور بشه خودش انجام بده
نمیبینم اون بنده خدا رو خیلی
خیلیم باشخصیته
هفته ای یبار فقط
ک وقت نمیشه حرف بزنم باهاش چون مشغولم توآشپزخونه
و تا مادرشوهرم منو میفرسته ش ظرفارو بشورم اونا میرن
ارع ازدواج دوممه و مادرش راضی نبود منم فکر میکردم با کار کردن عزیز میشم هر وقت میرم اینجا کامل تو آشپزخانه ام متاسفانه
اره درسته ولی از اول اونو بیشتر تحویل گرفتن براش خرج کردن...
همش میترسیدن جلو خانواده عروسشون کم بیارن...ولی من چون ی کم ضعیفتر بودیم گفتن ولش کن همین بسشه
اون زبون دارع چندبارم سر مادرشوهر داد زده سیاست داره
ازش میترسن
ولی بخاطر وضع مالی هم هست حداقل قوم شوهر من اینجورین
اسی فقط و فقط و فقط این وضع رو باید شوهرت مدیریت کنه
تمام
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز