اینو میگم فقط واسه مادرا و پدرا
بخدا که خودتون اعتماد به نفس میدین به بچه یعنی با چشن خودم دیدم
ما چهارتا خواهریم و یه همسایه داریم که رفت و امد خانوادگی داریم و اونام چهارتا دختر دارن یه روز خونشون بودم بحث دختر اینا شد باباشون گفت ما چهارتا خوشگلشو تو خونمون داریم (اینجا فهمیدم بیشتر اعتماد به نفسشون از سمت بابا)
بعد دختر بزرگشون با یه پسر روستایی ازدواج کرده و داشت فیلم جشن عقدیشو نشون ما میدادکه میرقصید همش میگفت نگاه چشاشون داره درمیاد دختر شهری که ندیدن خوشگل که ندیدن من پشمام ریخته بود
قیافه هامون در یک حده و اینکه اون انقد اعتماد به نفس داشت و از خودش تعریف میکرد برای من عجیب بود (پدر من هیچوقت به ما نگفته زیبا همیشه شوخی هاش با مسخره کردن ما بوده)