نه بابا مامان آکین سیران رومیدزده میبره پشتشو کلا میسوزونه با اسید ...
جدا میشن دوباره برمیگرده به فرید
و اینبار سیران میفهمه سرطان داره میبرنش بیمارستان بستری میکنن همونجا با یه پسره اشنا میشه با فرید به هم میزنه
حالشون خوب میشه دور دنیا رو میگردن بعد دوسال هم ازدواجمیکنن😂😂😂و حااااالا از اون پسره هم جدا شده اومده باز سراغ فرید