2777
2789
عنوان

من چمه تاحالااینجورشدین

84 بازدید | 17 پست

بی حسم اصلا 

نه چیزایی که خوشحالم میکرد خوشحال می‌کنه

نه چیزایی که غمگینم میگردغمگین می‌کنه

اصلاحس هیچیوندارم چرااخه

هیچی برام مهم نیست انگار

منم 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

آخه چرا

من که افسردگی شدید دارم 

افسردگی نداری؟ 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

نمیدونم

بعضیا  افسردگی پنهان دارن 

باور کن نمیدونم چی بگم

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

توچرااینجورشدی چرا اینجوریم ما

من حس میکنم بعد از این همه شکست 

دیگ اون هورمون  هیجانو انرژی در بدنم ترشح نمیشه 

خنثی

کائنات در جهت خوشبختی من پیش میره آمین🤍💫                          💚  ۱۴۰۴/۴/۴ 💚       
خیلی وقته اینجوری

من آره 

افسردگیم اینجوری بود که هر چند مدت مثلا ماهی یبار یه حالت روحی روانی جدید داشتم .خیلی بهم فشار میومد 

از پارسال دیگه شدید همچی واسم بی معنی شده 

باور کن پدرم سکته کرد من اصلا هیپی حس نمیکردم که بگم ناراحت بشم یا گریه .عین مجسمه 

بعدا یکم گشتم دیدم وقتی سطح استرس و اضطراب تو بدن بره بالا و خیلی شدید باشه وافسردگی  هیچ کاری واسه درمانش انجام ندی مغز خودکار اون قسمتی که مربوط به درک و احساسات هست رو قفل میکنه تا دیگه به بدنت آسیب نرسه.

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز