حس می کنم اگر پاک زندگی کنی باختی

میتونی شعورتو بزاری کنار و این کارو بکنی؟

منم سی سالمه والا...ولی نتیجه ای ک گرفتم با تو فرق داره ...من الان خداروشکر میکنم ادم دروغگویی نیستم حتی برای منافع شخصی خودمم دروغ نمیگم صادقانه میگم حرفمو حتی تگر کارام جلو نره با اینکه از صداقتم تو خونواده زیاد خوروم و فک میکنک ادم بدیم و دروغگو ولی بدرک برام مهم نیست مهم خودم و خدای خودمو وجدانمه ک میدونیم من کارم اشتباه نیسو...

حتی خاهرام خیلیی بهم گفتن دروغ بگو ب پدر مادرم چون اونا دروغ میخان بشنون ولی من واقعا عذاب وجدان میکیرم 

نمیدونم

ولی میدونم کسی که ذاتش درسته نمیتونه اینجوری باشه هرچقدم تلاش کنه بد باشه در آخرش خودش لطمه میبینه از بس پشیمون میشه و عذاب وجدان میگیره

اونایی که این کارو میکنن،شعور ندارن

پس بهش فکر نکن.کار دلتو انجام بده🥰

بی هدف خوب باش

دنبال جواب نباش

فکر کن همه بدن.دنبال خوب نباش.دنبال خوبی باش

شاید خودت اشتباه میکنی.که گیر ادمهای بد می افتی

باور کن عزیزم بهارین کارو تو میکنی...من ک سنم کم بود این که ادن بره تو رابطه بهتره برای زندگی مشترک ،یا هیشکی پاک تیست من چرا پاک بمونم برای ادمی ک بعداومیاد تو زندگیم و اونم خوشی های خودشو تو مجردی کرده و...اینا منو سمت دوستی با پسر ی جورایی هل داد خدایی...اخرش تو اون رابطه افتادم ...هرچند ک من خط قرمز خودمو داشتم و واقعا کلا غرق اینکار نشدم ولی خب داشتم دوست پسر.

وقتی دوس پسر گرفتم کلا درگیر اکن شدم ی جور اعتیاد ب اون پیدا کردم اخرشم ک چرتو مرت از اب درومد و بشدت ضربه خوروم و دو سالو نیم درگیر افسردگی بودم و چون میترسیدم گریه کنم و بقیه بفهمن همسو ریختم تو خودم و الانم رودم خون دفع میکنه و نریض شدم حواسم پرت شد خدایی ازون موقع دیگه حواسم جم نیست... و خدایی هم اینو بهت بگم هیچ تاثیری تو بهتر شدن زندگی مشترک نداره و اینجوری نیست کسی ک رابطش با پسرا بیشتر بوده ینی زندگی مشترکش بهتره...

الان اینارو یادمه حالا بماند ک پدر مادرمم ک جقد زدن منو و چقد اذیتم کردن...برنیگشتم ب اون گذشته قسم میخورم هیچوقت قلبمو ب هیچ نردی نمیدادم و هبچوقت دوست نمیشدم

قربونت برم من قسم میخورم ی روزی خدا جواب خوبیهاتو نیده من یکی دو جا از زندگیم ی موقعیتهایی سرراهم قرار گرفت ک اگه روی حرف حق نبودم و اگر از موقعیت استفاده نیکردم الان نونم تو روغن بود و انقد درد نمیکشیدم ولی بازم از خدا ممنونم ک انقد شهامت داشتم و انقد وجدان داشتم ک حق رو زمین نزدم با اینکه مال دتیارو از دست دادم...چند نفر ک ازین کارای من خبر داشتن دو سه باری ی دفه ای بهم گفتن ک مطمن باش خدا برات ی جوری جبران میکنه ک خودت متحیر بمونی...و یکیشون دیقا  از گذشتش گفت ک دیقا بخاطر کار خوبی ک کرده بود ضرر میکرد ولی باز کار خوبو انجام داده بود بعد چندین سال زندان ودربدری الان وضعیتش توپ توپ شده و پادشاهی میکنه...خیلی وقتا ب منم نیگه قسم نیخورم خدا برات جبران میکنه چون کارایی ک تو کردی کار هرکسی نیست و هرکسی نمیتونه ازون موقعیتها بگذره 

مرسی گلم.لطفا همیشه امیدوار باش و از خدا بخواه بابت اذیت شدنات برات جبران کنه 

مرسی عزیزم ک تجربیاتت و گفتی امیدوارم حالت خوب بشه زودتر و همینطور حال دلت خوب باشه الان چطوری  از زندگیت راضی هستی؟

خواهش میکنم گلم امیدوارم ک مفید بوده باشه برات...در کل خوبم ولی خب الانم مریضیمو دارم بعد از سیزده سال و حواسمم ازون موقع هیچوقت جم نشده...