خدارحمتشون کنه صلوات فرستادم ...دوستی نداری؟؟مادرشوهرت میدونه شوهرت خونه نمیاد؟؟زنگ بزن گلایه کن بترسون بگو بخواد به مسخره بازیاش ادامه بده میرم خونه ی پدرم مهریمو میزارم اجرا ...یکم زبون بزن و معرکه بگیر ...مشخصه مظلومی
من دیشب با شوهرم دعوام شد صبح هرچی باهام حرف زد محلش ندادم و سوالایی که واجب بود جوابشو بدم و ازم میپرسید رو میکردم به سگم بهش میگفتم پانی جان بهش بگو بره از تو اتاق برداره ..بهش بگو تو فلان کابینته ...بهش بگو انقدر سوال الکی نپرسه که جواب بدم ، بهش بگو خفه شه ...
بعدش پدرشوهرم اومد دنبالش یکساعت یعد دیدم پدره زنگ میزنه و احوالپرسی گرم و هندونه زیر بغل گذاشتن و وقتی الان اومد خونه فهمیدم به پدرش تعریف کرده دعوای دیشبو گفته بهم زنگ بزنه از دلم دربیاره هرچند که پدره به روم نیاورد و منم چیزی نگقتم ولی خب فورا زنگ زد که پول بحسابت زدم برو شیرینی بخر بخورین و ......
معمولا پدرمادر پسرا میترسن از دعوا و قهر عروساشون ...بخاطر اینکه هم آبروشون میره تو قامیل اگه کار به جدایی برسه د هم اینکه سکه گرون شده و از مهریه میترسن
تو هم از مهریه بترسون بخدا جواب میده بی زبون نباش