تور کویر یک آقا پسری از اول روم من زوم بود حتی به دوستم سپرده بود هرجور شده منو اوکی کنه
هیچی سمت من اومد از اول تا آخر کنار من بود اصلا کاورم کرده بود نمیزاشت هیچ کس و هیچ پسری سمتم بیاد به همه هم اعلام میکرد ما باهمیم (عجیب که تور کسی منو نمی شناخت ولی همه اونو میشناختند و مدام تبریک میگفتند) نمیدونم اینم به بقیه سپرده بود یا نه! همه بهم تبریک میگفتند که خیلی پسر خوبی گیرت اومد(حالا خدایی از هر نظر ظاهری اوکی بود)منم به همه خودش میگفتم هنوز معلوم نیس من نمی شناسم
من دوستام تا اقامت گاه رسوند فردا صبح هم اومد دم در اتاق دنبال من برام صبحانه و چای آورده بود !کنار هم بودیم یهو گوشیش زنگ زد پشت سرهم پیامک و زنگ !! بهش شک کردم
به هوای حوصله ام سر رفته باهاش رفتم بنزین بزنیم . تو مسیر گفت اکسش و مامانش اصرار داره بهم برگردن منم دیگه سمتش نرفتم سمتم اومد ازش دور شدم ...و بلاکش کردم
حالا اینها به کنار ۱۰ آبان کنار من به همه میگفت من پارنترش بعد ۲۴ آبان مراسم نامزدی اش بود:///
خدایی این خیانت به من نباشه خیانت به اون دختره نیست؟؟؟؟چجوری میشه مردها شناخت؟؟؟