سلام خانوما
من دوران دانشگاه با همسرم اشنا شدم
و نوه عموی همسرم اونجا درس میخوند
من به ایشون گفتم همسرم که اونموقع هنوز همسر نبود چجور ادمیه خانوادش چطورن و....
یعنی صحبتمون تموم شد رفتم خداشاهده ۱۰دقیقه نشد پارتنرم بهم زنگ زد که دختره به مامانش زنگ زده گفته یه دختر زشت داشت از خانواده پسرعمو اینا تحقیق میکرد مامانش سریع زنگ زده به مادرشوهرم کلی بد منو گفته همسرمم خونشون بوده و شنیده
اصلا من تو شوککککککک بودم از اینهمه سرعت عمل خبرچینی دختره به مامانش و مامان بی حیاش به مادرشوهرم
و اینکه چرا وقتی منو نمیشناسن پشتم غیبت کردن وگفتن به درد نمیخوره؟؟؟؟؟
الان ۱۰سال گذشته ولی هنوز از دلم نرفته
دوس دارم یه روز به دختره بگم