2777
2789
عنوان

بابام زد کامپیوترم رو شکست😭😭😭😭

2223 بازدید | 145 پست

تاپیک قبلم رو بخونید کامل میفهمید من با بابام مخالفت کردم گفتم این ازدواج رو نمیخوام اونم عصبانی شد اومد اتاقم زد مانیتور کامپیوترم رو شکست مامانم و داداشم به زور جلوشو گرفتن واگرنه منو هم می‌زد من چیکار کنم😭😭😭

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مگه نگفتم به بابات چیزی نگو ؟؟ فقط باید گولشون بزنی 

با پسر عمه ات دست به یکی کن خونتون که اومد به بابات بگه تحصیلات تو مهمه و دوست داره کنکور بدی بعد 

چون پزشکی ام میخونه درک می‌کنن که میخواد تحصیلاتتون بهم دیگه بخوره 

بشین کنکورتو بده بعدش پشت سرتم نگاه نکن برو دنبال اهدافت

نترس برو صاف بشین رو بروش بشین ملاک هات و ذلایل ردتو بگو و بعدشم بگو مرگ یبار شیون یبار ازدواج چیزی نیست که تو تصمیم بگیری برای من زوده اگر اونها خیلی اصرار دارن بگو بعد از کنکور و وقتی وارد دانشگاه شدم بیان جلو تو این ۴ سال هم من عاقلتر شدم هم پسرشون شاغل و مستقلتر 

یادت باشه تو این دنیا هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست... اگر مادر شدی یادت نره اول تو باید شاد و قوی باشی تا بتونی شاد بزرگش کنی یک بچه از همون روز تولدش نگاهش به خنده های مادرشه نه رنگی بودن اتاقش...     شوهر خدا نیست نون شبت گرو اون نیست پس از سر ناچاری کنارش نمون اگر حرمت گزار نیست .
مگه نگفتم به بابات چیزی نگو ؟؟ فقط باید گولشون بزنی با پسر عمه ات دست به یکی کن خونتون که اومد به با ...

من تو هال رفتم برم حیاط دسشویی انگار هالمون به حیاط وصله بعد وقتی برگشتم بابام گفت شنیدی میخوام عروست کنم من چیزی نگفتم خواستم بیام اتاقم بعد گفت وایسا ببینم نکنه مامانت چیزی نگفته درمورد پسر عمه ات من خیلی جدی گفتم چرا گفت چطور اونم گفت خب قراره جمعه بعد بیان منم عصبانی شدم  گفتم نمیخوام من میخوام برم دانشگاه و هدف دارم و فلان بعدش اومدم اتاقم اونم پشت سرم اومد داد و بیداد کرد زد مانیتور کامپیوترم رو شکست میخواست منو بزنه مامانم و داداشم به زور گرفتن بردنش خودش بهم گفت من بحث رو باز نکردم حتی واستادم خوابید بعد از اتاقم رفتم بیرون ولی تا اون موقع که برگشتم دیدم بیدار شده خودشو زده بود به خواب که من از اتاق بیام بیرون 

از کجا معلوم پسره به مادرش اومد و گفت مادرش هم زنگ زد به بابا این بگه که بیچاره تر میشه خواهشا کمک ب ...

تنها راهش همینه باباش یه آدم  نفهمیه که فقط دنبال ازدواجه ...چیکار کنه از خونه فرار کنه؟ 

پسره خودش پزشکی میخونه اینکه انقد بیشعور باشه شرایط اینو نفهمه یک در صده احتمالش 

معلوم بود قبول نمیکنه باید میگفتی می‌خوام باپسرعمه صحبت کنم شخصیتش دستم بیاد برااشنایی بعدسربسته جری ...

اینا اینقدر مذهبی ان که حد نداره صحبت کردن دختر پسر  فقط بعد از عقد مامانم قبل از عقد اصلا قیافه بابام رو ندیده بود حالم از همشون بهم میخوره الان تنها دارم گریه میکنم 

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792