گاهی از شدت به هم ریختگی و حال خرابی و استرس به مرحله ای میرسم که حتی گریه هم آرومم نمیکنه
تو این شرایط میبینم هیچکی رو ندارم کنارم ..
گاهی دلم میخواد اون حجم محبت و توجهی که واسه آدمای مهم زندگیم دارم یک دهمش به خودم برگرده ولی افسوس..
از این منِ تنهای آشفته خسته شدم ..
از این که باید تظاهر کنم خسته شدم..
مینویسم اینجا که یادم بمونه چه روزایی رو تنهایی گذروندم و کسی متوجه حال خرابی ام نشد 😅..
به امید روزهای بهتر در آینده