طلاق گرفته الان شدیدا دنبال شوهره منم پیشش زندگی می کنم میخواد یه جوری منو دک کنه تا شوهر جدیدش بیاره اینجا میگه مزاحمی
منم چون این خونه که خریدیم نصفش مال منه قرار بود بنامم کنه پول دادم بهش الان روانی دبه کرد زدش بنام خودش چون جنون داره من فعلا شکایت نکردم موندم بفروشه یه سلیطه ست توی ایران هنوز مثلش ندیدم به شدت بی ابرو بی خانواده ست هرکاری ازش برمیاد هرکاری
مثلا من خرجشو دادم مریض بود بالاسرش بودم
تصادف کرد صد میلیون بهش دادم یه نمک به حرومیه میگه هیچی برام نکردی بهم میگه فاحشه خیلی بهم تهمت میزنه
من این همه حمالیش کردم الان بهش گفتم برو فلان بانک کارمو انجام بده گفت بمنچه نوکرتم خودت برو
فقط از امام رضا میخوام سرطان کنه توی دلش انتقام جوونیم ازش بگیره نزاشتن ازدواج کنم اگر امام رضا اینو نندازه توی بستر مریضی دیگه بهش اعتقاد ندارم
حالم خیلی خرابه