دیشب خونه جاریم شام بودیم برگ هامون ریخت

بچه ها من از تجملات خسته شدم خیلی دلم میخواد ی مهمونی ساده ی نوع غذا برگذار کنم ولی  فک میکنم نشه ؟اگر ی نوع بود چه خوب میشد . (من مهمونی خیلی میدم )

 بخاطر پولش نمیگم. احساس میکنم بدنم کشش نداره

خیلی ریخت و پاش میشه

جاری منم اینجوری.....متاسفانه خسیس و بدبخت....وضع مالیش هم خوبه یعنی فقط یه چیز میزاره جلوت که یه جوری سر کنه مثلا سیب زمینی آبپز یا املت خیلی کم پیش بیاد که یه برنج بزاره...

 جوری که پدرشوهرم فهمید چغدر خسیس و گداست.....اونوقت طفلک مادرشوهرم بخاطر پسرش که شوهر ایشون باشه هر وقت اونا میرن چلو خورشت میزاره....وضع مالی شون از پدرشوهرم اینا خیلی بهتره....چرا بعضی عروسا اینجورین.....

احساس میکنم شرایط مهمونی دادن نداشتند وهمینم دقیقه نودی آماده کردن....سخت نگیر پیش میاد دیگه

اره اسی مشخص خودش چقد ب اداب میزبانی اهمیت میده .وگرنه مشکلش غدا نیس چون خودشم غذاش ساده بود

حتما شرایطش رو نداشتن.... این رسم رو دوست نداشتن.... می خواستن بهتون نشون بدن چقدر معذب هستیم... مخصوصاً گفته از بیرون هست... خواسته بگه حتی در حد حاضری هم وقت ندارم.... بعدم من خودم به شخصا خوشم نمیاد کسی برای غذا بیاد خونه ام.... بهترین سفره ها رو همیشه میندازم ولی کسایی که غذا رو سبک سنگین می کنن کارشون خیلی بده همین باعث قطع ارتباطه میشه

بذارین هر کس خودش خواست دعوت بگیره ...قرعه یه جور اجبار کردنه حالا حتی اگه بگی این ماه نه ماه دیگه.... شما سعی کن خونه کسایی بری که با مهمون راحتن... داشتن مرغ میذارن نداشتن ماکارونی هم شما حالت خوبه هم اونا

چطور با کسی که این قدر رفت وامدتون کمه قرعه کشی میزبانی میزارین؟معذور نمیشین؟

جدی بنده ی خدا میگه اینجور افتضاح ازمون پذیرایی کرده بعد میان میگن وا میوه نداشتین چرا پیش دست میذاشت؟

میگه قند نبود میگن ما چون خانوادگی قند داریم قند نمیذاریم

میگه ده ساله خونه همه اومده خورده این اولین شامی بوده که خونش خوردیم  بابا هرچقدر کدورت هم باشه بالاخره چهار نفر تو این جمع بودن که کدورت نداشتن با تو نمیتونست تدارک بیشتر ببینه؟میگن برا شکم رفتی نمیدونم پای تو بریده بشه بهتره سوپ خیلی هم خوبه همینا سوپ رو غذا نمیدونن 

من خودم یه دوره دارم من مجرد بودم عضوش بودم با مامانم نوبت ما مجردا میشد میومدن خونه مامانمون تا شوهر کردم اولین بار خونه خودم با اینکه دوره مون میوه نداشت من میوه گذاشتم گفتم چون اولین بار بود میومدین خونم بعد بعضیا اینجا به این اسی بنده خدا میگن خوب اگ اون بعد ده سال خونه همه شام و ناهار خوردن برای اولین بار  تهیه تدارک میدید برای بقیه سخت میشد وای  جدی من اصلا اینا رو درک نمیکنم

چه قدر خوب 

حالا حتما باید غذا بخورن

خوب بیان شب نشینی 

بیان حرف بزنن چای میوه بخورن

غذا نخورن چی میشه

اره توی همین تاپیک خیلیا نشون دادن از مهمون متنفرن.

ولی مهمون هر مدتی یبار اتفاقا خوبه روحیه ی بچه ها عوض میشه گناه دارن انقد همیشه نگهشون میداریم ته خونه

یا خدا ۲۰ نفر هر ماه میرین خونه یکی 🥲🙃 

تصورشم برام وحشتناکه😬😬😬😬

رسم جالبی نذاشتین به نظرم 

کاری به پذیرایی جاریت ندارم شاید کلا آدمی هست سخت نمیگره نمیشه به این راحتی قضاوتش کرد 

مهمانی خانواده مادری من اینجوریه که یک روز خاله ام میگه فلانشب شام (تابستان)یا نهار(زمستان) مثلا عدس پلو هر کس سهم خانواده خودش بیاره فلان پارک،تنقلات و چای و... هرکس به میل خودش، حالا هر کس تونست میاد هرکی هم نمیتونست نمیاد اینجوری فشار مالی هم روی دوش کسی نیست حرف و حدیث هم نیست 

من تعحب میکنم این همه جاهاز میگیرن با هزینه بالای دکور اشپزخونه با زوجین شاغل  واقعا ظرفای ۲۴ نفره ندارن  منی که وضع مالیم متوسط و مهمان زیاد نمیات خونم ولی ظرف پذیرایی اندازه ۱۰۰نفر هم دارم  حالا غذاهاش به کنار ظرفاش چرا دونفر توی یه بشقاب گذاشته زشت نیست ؟؟ میتونست سالاد الویه رو توی دیس با کمی خیار و سبزی تربچه خیار شور تزیین میکرد میگذاشت وسط سفره و هرکدوم  به مقدار خودش میکشید توی بشقاب خودش  ن که اینکه دوسه نفره باهم توی بشقاب بخورن فقط اونایی که ازش دفاع کردن  شما به عمق داستان هم پی ببرید بعد نظر بدین 

چطور وقت لمبوندن وقت داره؟کسی که از مهمونی خوشش نمیاد نره خونه بقیه

والا منم درک نمیکنم 

 آدم مالش بره عابروشم بره 

 یا پول و جمع میکنن کجا ببرن 

وسیله هم خریدیم که واسه همچین روزی  نه اینکه بچینیم تو کنسول و کابینت . 

  اگر ی کوچولو بیشتر تدارک میدید خیلی خوب بود.  

بشقاب چایی و قندشون حداقل براه بود خوب میشد بالاخره مهمونی شامم نداشته باشه چایی و شیرینیش باید باشه با تخمه یا مخلفات دیگه با اینا بیشتر خوش میگذره مهمونا هم گرم تر میشن