منم باهمسرم تومتروبودیم سالن متروخیلی لیزه حال میده واسه سُرخوردن.ب همسرم گفتم میخوام سربخورم گف بشین من دستاتوبکشم با اعتمادبنفس گفتم ن خودم میخوام سربخورم درگیت بازشد سرعتموزیادکردم سرخوردم تادربسته نشده ردبشم همین ک رسیدم لای درگیت گیرکردم بسته شد🤣🤣🤣🤣🤣🤣مچاله شده بودم 😝😆😆وای اون همه جمعیت ک تندحرکت میکردن ک جانمونن وایساده بودن ضایع شدن منوتماشامیکردن🥴😆😆تودلم میگفتن برین دیگ مگ عجله نداشتین. همسرم میخندیدمیگف خوبی منم گفتم آره دستام کبودشده بودولی حال داد