من یبار توی جمع خونواده شوهر با چنتا برادرشوهر بزرگ ک داشتن راجب قهرمانی و این چیزا حرف میزدن منم تو ذهنم نیم ساعت پیشش میگفتم باید کاپ قاعدگی بخرم
هیچی دیگ بحث کشید ب من منم بلند جوری ک رفتم رو منبر همه ساکت گفتم اقا اصن ولش کنین این سری کاپ قاعدگی(قهرمانی منطورم بود) مال خودم میکنم.
بردارشوهرام هر کدوم خودشو مشغول ی چیزی کردن ک مثلا نشنیدن یکیش خودشو ب خواب زد🤣😭🤣😭🤣😭🤣
یادم میوفته میخام سکته کنم