ما قراره عروسی نگیریم
فرمالیته بریم فقط برای عکس فیلم
من جات بودم میدونی چیکار میکردم ی سرویس طلای بدل بهش کادو میدادم واسه عروسیش از این بدلا ک کد دارن بعد میدید عه کد داره اره طلاعه بعد میخورد تو پوزش بعد من هر هر کر کر به ریشش میخندیدم 😂😂😂😂😂😂
ما اصلا نه مهمونی و نه عروسی هیچی هیچی رفتیم مشهد و اومدیم سر زندگیمون.باز به خانواده شوهر تو خانواده شوهر من یه داستانی درست کردن که خانواده منم گفتم ما اگه فامیلا دعوت کنیم آبرومون میره و شوهرمم یه دوز اج کرد به هیچکس حتی من نگفت رفته بود تور مشهد گرفته بود و یه شب اومد خونمون گفت هفته دیگه میریم مشهد و بعد سر زندگیمون.خانواده ها قهر کردن و بعد فهمیدیم داستان خانواده شوهر ساختگی بوده و هنوز علتش را نفهمیدم ولی یه روز خواهم پرسید به وقتش.تا چندسال صدای عروسی می اومد یا میرفتیم فقط گریه میکردم و دلم میسوخت
منی که مشهدی ام با اتوبوس رفتم حرم و رفتم سر زندگیم
من و شوهرم نگرفتیم. خانواده شوهرم گفتن ذره ای کمک نمیدیم برای مراسم عروسی اما حتما باید عروسی بگیرین. من و شوهرم تصمیم گرفتیم نگیریم و پولشو دادیم وسیله خونه گرفتیم و رفتیم آتلیه عکاسی و فیلمبرداری کردیم. والا خوشحالم که نگرفتم چون می‌گرفتیم اینا مثل مهمون میومدن می‌خوردم و می رقصیدن آخرشم میگفتن ما عروسی گرفتیم و به اسم خودشون تموم میکردن. و ما میموندیم بدون وسیله و کلی قسط وام.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز