بچه ها خونواده من کلا عجیب هستیم کودکی بدی داشتیم هر کدوم به طریقی آسیب خوردیم
برادرم تازگی میره سر کار ولی خیلیییی قسط داره
مامانم بچه هاش هیچگونه اهمیتی ندارن یعنی اینجوری بگم که از وقتی شوهرم به رحمت خدا رفته منو ندیده
اون یکی برادرم هم افسرده هست
خواهرم هم مستمری بابامو میگیره ولی اگر کسی جلوش پر پر بشه براش مهم نیست این اخلاقش مثل مامانمه
خلاصه اینکه داشتم با اون داداشم که سر کار میره صحبت میکردم بعد گفت خواهرم با مامانم گفتن ما میخوایم هات داگ سفارش بدیم شما هم اگه میخواین پول بدین براتون سفارش بدیم بعد این داداشم آخر ماه هیچ وقت پول نداره اونم که افسرده نه سر کار میره نه پولی داره
بعد داداشم گفته من پول ندارم برا ما هم سفارش بدین فردا یا پس فردا حقوق دادن بهت میدم بعد خواهرم گفته نه من پول ندارم
خلاصه که یه دونه هات داگ سفارش میدن خواهرم و مامانم میرن تو اتاق میخورن این دوتا داداشمم بیرون تلوزیون نگاه میکردن
یعنی دارم دق میکنم
آخه مادر من تو که شام برا این بیچاره ها درست نکردی چجور از گلوت پایین رفت منم خودم یه مادرم هیچ وقت نتونستم مامانمو درک کنم خواهرم هم خیلی بی وجدان و بی احساس هست
چجوری از گلوشون پایین رفته یه بغض سنگین سر گلومه دارم میترکم از شدت ناراحتی