به همون خدا منم اصلا بهم خرجی نمیده خیلی ساله
منم محبتی ندیدم ازش
حتی دختر خاله دایی و دخترای دیگه فامیلم که پدرشون سنتیه خیلی خیلی بیشتر از من آزادی دارن
منم روم نمیشه چیزی بگم خجالت میکشم
مگه میشه اینو گفت به کسی بهت میخندن اونم توی این دوران
همش خودمو مقایسه میکنم . الانم بهم میگن افسردگی و حال بدت رو گردن ما ننداز
کاشکی دعات رو خدا بشنوه خودم دیگه امیدی ندارم به هیچی