بچها پسرم چهار سالشه بار اول بود همچین اتفاقی افتاد
هی با سنگ دستش میوفتاد دنبال بچها هرچقدر گفتم نکن گوش نکرد
یه لحظه رفتن اون طرف یه دفعه دیدم یکی از بچها گریه کرد دویید
با سنگ زده بود گوشه ی پیشونیش ولی خون نیومد
مادر پسره اومد کلی حرف زد خیلیم بچم گریه کرد
به منم کلی حرف جلو بچتو بگیر خانوم
منم سکوت کردم اومدیم خونه
خیلی اعصابم خورده نمیدونم اصلا چکار کنم از شدت عصبانیت