ما باهم خوب نبودیم اصلا و من کلا بخاطر ازدواجم نشستم درس خوندم، دانشگاهم حدودا ۱۴ ساعت با شهر خودمون فاصله داره
بعد اینکه قبول شدم بخاطر بحث و دعواهامون طوری بیماری اعصاب گرفتم که حدودی یکماه اسحتراحت مطلق بودم و حتی نتونستم ذوق قبولیم رو بکنم، بعدشم حتی برای ثبت نام نتونستم برم خانوادم و همسرم رفتن و منم یکی دو هفته مرخصی گرفتم (بزور و با گواهی بستری)
خلاصه به هر طریق با اینکه اصلاااا راضی نبود برم راه دور رفتم و یکماهی گذشت، که من فرجه داشتم میخواستم برگردم شهرمون