همسرم سرکار بود یه خانمی به من زنگ زد گیرداده بود شوهرم پیش توعه گوشیو بده بهش ، من هرچی بهش میگفتم خانم اشتباه گرفتی من اصلا همچین شخصی نمیشناسم ، گوش نمیکرد با شماره های مختلف زنگ میزد
شمارشو دادم به همسرم گفتم خیلی داره اذیتم میکنه یه چیزی بهش بگو
بعد اون بازم بهم زنگ زد گفت شوهرم کو گوشیو بده بهش!
گفتم شمارتو میدم ۱۱۰ ازت شکایت میکنم مریض.
گذشت هی زنگ میزد من جواب ندادم و بلاک میکردم
میره به همسرم زنگ میزنه و یه حرفایی که باعث شک هرمردی میشه به همسرم میگه
همسرم ساعت ۴ همیشه میاد خونه
یهو دیدم درو باز کرد ساعت ۲ و نیم اومد خونه ، گفتم چیشده؟ گفت اعصاب این زنه رو ندارم کیه؟ گفتم من از کجا بدونم؟
خلاصه دعوا کردیم ، اخرش من عصبی شدم برای اولین بار بهش فحش دادم گفتم کم شعور* میفهمی چی میگی یعنی تو معلوم نیست اون طرف کیه و هدفش چیه میخوای بگی من مشکل دارم و حرفاشو باور کردی برات متاسفم ، اونم میگفت نه من نمیگم و بهت اعتماد دارم بخدا این زنه رو مخمه میگم شاید دوستاتن دارن سربه سرت میزارن ، منم گفتم دوستای من همیچن ادمی نیستن از کجا معلوم این زنه از فامیلای خودت نباشن بخوان زندگیمونو خراب کنن😪بعدم گفتم حوصله تو ندارم برو بیرون چشمم بهت نخوره نری خودم میرم ، بعد اون وسط دخترم ترسیده بود داشت گریه میکرد داشت اونو اروم میکرد گفت باشه اگه اینطوری اروم میشی میرم و فلان ، بعد اون دوباره دختره با شماره دیگه زنگ میزد😨 اومدم شماره دختره رو دادم به داداشم ، داداشم زنگ زده بود کلی ترسونده بودش ،اونم گفته بود جای اینکه شماره ی ۰۹۱۳ بگیرم شماره ۰۹۱۶ خواهرشمارو همش گرفتم اشتباه شده اصلا شوهر ندارم داداشم گم شده مامانم نگرانه و فلان بعد بهش زنگ میزدیم خواهرشما گوشیو برمیداشته شک کردیم😨🤬🤬
دیگه فهمیدم واقعا مزاحمه و حرفاش چرته ...
الان نمیدونم ازش شکایت کنم یا نه
با همسرم چه رفتاری داشته باشم؟
وای خدا سردرد گرفتم امروز.. خدا لعنتش کنه بچم چقد ترسید😪