2777
2789
عنوان

امروز سالگرد ازدواجمون بود

| مشاهده متن کامل بحث + 724 بازدید | 47 پست

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

جمله اخرت خیلی زشته منع کردن بی‌نهایت بهت برمیگرده

اگه جای من بودی نمیگم این دو سال میگم یک لحظش که بهت تهمت زدن هرجا رفتن گفتن روانیه کتکمون میزنه هرزه بود با مردهای فامیل بود و هزار انگ دبگه بعد درک میکردی حال و روزم تک تک بلاهایی که سر من اومد تو یک لحظشم نمیتونی تحمل کنی انسان نماهایی که عزت و اعتماد بنفس و خوشی و جوونیم ازم گرفتن حتی بهدلباس زیرمم رحم نکردن ازم پس گرفتن 


اگه اون خدایی که داره خدایی میکنه و جای حقه نفرینم به خودن برگردونه من همچبن خدایی کافرم

نه حتی با همه ظلمی که بهم کرد برگشت بهم گفت هیچ عذاب وجدانی ندارم

مطمئن باشه کارما سرش میاره یه جوری سرگردون بشه که هیچ کسی زن این نمیشه

‌آرزو  قلبیم به عشقتون برسید😊❤️ خیلی دوست دارمmilad😍
وا اخه چرا اینکارارو کردن.پس چرا اصلا زن گرفته؟

کلا پسره اختباری از خودش نداشت تا بیرون میرفتیم کفشاش زیر بغلش بود مامانش متوجه بیرون رفتنمون نشن

کاش قیافه مادرشوهرم میدیدن بعد درک میکردین چی کشیدم

من دکترا داشتم نتونستم کار پیدا کنم هرجا رفتم گفتن سهمیه استخدامی شرکت کردم گزینش رد شدم پسرشون با پارتی رفت اداره برق این رفت سر کار من نرفتم کلا دیدشون بهم عوض شد ی خواهر داشت میگفت نمیدونستیم سر کار نمیری وگرنه تورو نمیگرفتیم بعد یکسال خواستم خانوادم شام دعوت کنم با پول پس انداز خودم چون خیلی خسیس بودن پسره تا حد مرگ کتکم زد یک هفته قبلش خانواده خودش دعوت کردم میگفت اونام باید باشن من گفتم قبل مهمونی خونه بابام بازم دعوتشون میگنم ولی من خانوادم راحت نیستن معذبن جدا باشن بهتره ولی کلی فحش ناموسی به خانوادم گفت و میگفت خانواده خودم مهمن مال تو در حد ..‌ .. فلان جام هستن بعد کلی کتکم زد منم زیر مشت و لگد چن تا حرف بهش زدم مادره فالگوش وایساده بود رفتم پیشش گله کنم هر فحشی از دهنش دراومد بهم گفت بعدش شوهرم جرات نداشت بره ازش گله کنه پسرش پر کرد که بیرونم کنه اون مدت باهام پسره خیلی خوب شده بود بهم گفت گوشوارت در بیار روز زن بررگترش برات میخرم منم دراوروم گذاشتم تک جعبه طلاهام ساعت مچی دستم بود خواهرا و برادرش با هم کادو عروسی خریدن گفت ساعت باطری نداره بهم بده درستش میکنم تو برو به خانوادت سر بزن من اینقدر اعتماد داشتم‌نگاه نکردم ببینم ساعت باطری داره یا نه خلاصه برا مهمونی رفتم خونه بابام شبش زنگ زد به داداشم طلاقش میدم  بعد کلی شاهد اورد دادگاه قسم دروغ خوردن که هیچی نداره هرچیم داشت زد به اسم باباش دیگه مهریم شد سه ماهی ۲ ونیم گرم طلا مهریه من ۱۹.۵ مثقال طلا بود 

ببخشید طولانی شد

مطمئن باشه کارما سرش میاره یه جوری سرگردون بشه که هیچ کسی زن این نمیشه

طلاهام در حد ۳۰ گرم بود علاوه بر مهریه اینم جز مهریم حساب میشد با نقشه ازم تو خونه خودم گرفت گفت بررگترش برات میخرم من برای سر زدن رفتم خونه بابام اومد دادگاه سه بار پشت سر هم دست رو قران گذاشت که من طلاهام با خودم بردم حتی گفت اگه دروغ میگم قران بزنه به کمر خودم و خانوادم

جالبه اون موقع گه این پیرزن پسرش فرستاد پای قران خودش مکه بود داشت دور کعبه میچرخید 

ب همین راحتی؟فرستادت خونه بابات و دادخواست طلاق داد؟بعد شما چیکار کردی؟مهریه تو نذاشتی اجرا؟ وقتی طل ...

همه رو زد به اسم پدرش چن شاهد اورد دادگاه دست رو قران گذاشتن مهریه من ۱۹.۵ مثقال بود از بس مورک جعلی اورد و قسم دروغ خورد شد سه ماه یک و نیم گرم طلا.

جریانش تو همین تایپیک تو ی پستش نوشتم.  طلاهامم برد اومد دادگاه دست رو قران گذاشت به دروغ 

همه رو زد به اسم پدرش چن شاهد اورد دادگاه دست رو قران گذاشتن مهریه من ۱۹.۵ مثقال بود از بس مورک جعلی ...

خدا ازشون نگذره.مطمئن باش بوقتش قرآن جوری بزنه کمرشون که نفهمن از کجا خوردن.گذشته رو ول کن دیگه .حتی ارزش نداره بهش فکر کنی

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز