سلام بچه ها خیلی عصبیم بهم بگید حق دارم یا ن برام یه هفتس مهمون اومده دختره اینقد پروعه میگه من و شوهرم اتاق جدا میخایم(عقدن و هنوز عروسی نکردن) فامیلمون نیستن و از دوستانن هستین بگم بقیشو
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یعنی از حق خودشون بگذرن ۲نفر اونم تازه عروس داماد بخاطر ۱نفر
هر چی میگذره کامنتات داره عجیب تر میشه! این یه نفر که میگی میزبانه صاحب خونست ! خب برن خونه ی خودشون به حقشون برسن! حق دیگری رو نا حق نکنن
غم دنیا تو چشامه واسه تو دنیا به کامه دلمو مزار کردی/نمیدونم با کیایی تو کدوم حال و هوایی کاشکی میگفتی کجایی تا بگم چیکار کردی/دستم از دست تو دوره دلم انگار تو تنوره توی سینم که صبوره غمو موندگار کردی/بغض وحشی تو گلومه شب و عکسات رو به رومه دیگه طاقتم تمومه منو بی قرار کردی گاهی بی هوا حالم خوب میشه غمی که رو دلم گذاشتی لحظه ای رهام میکنه با خودم میگم یعنی داری تقاص پس میدی که دلم اروم گرفته... شب یلدای سال 400 خود خود کابوس بود...من اون شب مردم از اون شب منتظرم جواب کاری که با من کردی رو بدی با تمام وجود بدون کوچکترین شک و دلسوزی جوری که گاهی از این همه اطمینان میترسم درست شبیه وقتی که مطمئن بودم برمی گردی و تو برگشتی ! از دست من کاری برنمیاد فقط خدا میدونه چیکار کردی...اینجا مینویسم تا یادم نره
میفهمی یا ن من از اینکه اینقد تو خونم پرو هستن و جولان میدن بدم میاد ب همه هم حسادت نمیکنم دوست منم ...
شما خودت گفتی که من حسودم الآنم مطمعنن نباید راشون میدادی بدون شناخت قبلی حتما شناختمشون راشون دادی بعدم اسم جهنم رو نیار که آدمایه حسود این دنیا هم براشون جهنمه دقیق مثل خودت
حساب کاربری زیزون متعلق به گروه رایان میباشد برای مشاوره رایان را گوگل سرچ کنید
غم دنیا تو چشامه واسه تو دنیا به کامه دلمو مزار کردی/نمیدونم با کیایی تو کدوم حال و هوایی کاشکی میگفتی کجایی تا بگم چیکار کردی/دستم از دست تو دوره دلم انگار تو تنوره توی سینم که صبوره غمو موندگار کردی/بغض وحشی تو گلومه شب و عکسات رو به رومه دیگه طاقتم تمومه منو بی قرار کردی گاهی بی هوا حالم خوب میشه غمی که رو دلم گذاشتی لحظه ای رهام میکنه با خودم میگم یعنی داری تقاص پس میدی که دلم اروم گرفته... شب یلدای سال 400 خود خود کابوس بود...من اون شب مردم از اون شب منتظرم جواب کاری که با من کردی رو بدی با تمام وجود بدون کوچکترین شک و دلسوزی جوری که گاهی از این همه اطمینان میترسم درست شبیه وقتی که مطمئن بودم برمی گردی و تو برگشتی ! از دست من کاری برنمیاد فقط خدا میدونه چیکار کردی...اینجا مینویسم تا یادم نره
میشه بگی حقش چیه .اگه تخت هست من گفتم میتونست تو هال جاشون بندازه اگه چیز دیگه بحث کجاست
حقش اینه مهمون زحمت رو کم کنه بره خونه خودش بخوابه
غم دنیا تو چشامه واسه تو دنیا به کامه دلمو مزار کردی/نمیدونم با کیایی تو کدوم حال و هوایی کاشکی میگفتی کجایی تا بگم چیکار کردی/دستم از دست تو دوره دلم انگار تو تنوره توی سینم که صبوره غمو موندگار کردی/بغض وحشی تو گلومه شب و عکسات رو به رومه دیگه طاقتم تمومه منو بی قرار کردی گاهی بی هوا حالم خوب میشه غمی که رو دلم گذاشتی لحظه ای رهام میکنه با خودم میگم یعنی داری تقاص پس میدی که دلم اروم گرفته... شب یلدای سال 400 خود خود کابوس بود...من اون شب مردم از اون شب منتظرم جواب کاری که با من کردی رو بدی با تمام وجود بدون کوچکترین شک و دلسوزی جوری که گاهی از این همه اطمینان میترسم درست شبیه وقتی که مطمئن بودم برمی گردی و تو برگشتی ! از دست من کاری برنمیاد فقط خدا میدونه چیکار کردی...اینجا مینویسم تا یادم نره
عزیزم شما دیگه زیادی خودتو زندگی و شوهر و خرج و مخارج و حریم زناشوییتو وا دادی دست اونا،شما بخوای بری خونه اونا،مطمین باش یا با هزار بهونه راهت نمیدن یا اینقد بی احترامی میکنن بهت که معذب میشی برگردی،وقتی یکی تو خونه خودت تو رو از حریم خودت دور کرده و اکر و نهی میکنه و فلان ،تو بری تو خونش هیچکاری نمیتونی بکنی،الانم بردار جاتو بنداز اتاق خواب،شب که شد بگو برید تو هال بخوابید و رک بگو که خودم نباز دارم برم بغل شوهرم و بگید شوهرم گفته ونیاز و ازین حرفا،تورو خدا کم سواری بدید به بعضیا