اسی پسرت کجا خوابه؟ کلا وقتی اوناام نیستن کجا میخوابه؟
بگو کاری پیش اومده باید بری جایی و همسرت هم ناراحته شده از کارش تا هم بره هم دیگ بفهمه و مزاحم نشه باز
نه حالا بگی جمع کن برو.. چون بعید هم می دونم بتونی این کار رو بکنی
از خود منم در این حد برنمیاد🫢
بلکه شرایط رو تغییر بده
حتماااا مرده رو از اتق بفرست بیرون..
گفتم زودتر جا بنداز همسرت بره بخوابه دیگه اونا نتونن بیان اتاق... بهانه الکی هم نیار.. بگو همسرم دوست نداره ما وسط هال می خوابیم
و غذا هم خیییییلی ساده بگذار
خودش شااااید بفهمه
دفعه بعد هم بهانه بیارید، نیان
خیلی زشته آدم بره مهمونی خونه دوستی که اتاقش یه خوابه هس چطور همسرت اجازه داده
چطور یه دوست میتونه بیاد یکهفته بمونه اونم متاهلی ؟!!!
بنظرم چون شما زیادی احترام گذاشتی و خدمت اونا بودی پرو شدن فک کردن وظیفته
بعدشم باهاشون سرد رفتار کن بزار بفهمن واقعا ناراحتی داری عذاب میکشی
اونا از بستگانت نیستن که بگی زشته فلانه بزار برن به جهنم این همه خرج اونا کردی
خرج پسرت و خودتون میکردی والا
جوابشون کن برن به آرامش برسی عزیزم
اگه بتونی که خیلی خوبه
مواظب باش شیطون گولت نزنه باز کوتاه بیای
از ی طرف دیگه تند هم برخورد نکن... خیلی اروم ولی قاطع
اگر تند حرف زدم و ناراحت شدی هم ببخشید
حس کردم نیازه ی کم به خودت بیای
موفق باشی
ان شا الله فردا بیای از تغییر شرایط بگی
من تا حالا ازین آدمای آویزون ندیدم وقتی اینجا تعریف میکنن تعجب میکنم همچینن آدمایی هم پیدا میشن
اسی رفتن بیا بگو من تاپیکتو ذخیره میکنم
