دو سال پیش سر ی کار خوب مشغول بود با بردارش شراکتی
سر اینک حرفش خوش نیومد بهم و این چرت و پرتا جدا شد
الانم ک گاو و گوسفند پروار میکنه
میگ خیلی مریض میشن خسته شدم از امپول زدن و دوا و دکتر کردن کوسفند و گاوها
میگ اینم بفروشم بره
خونوادگی تو این شغلن باباش ۴۰ ۵۰ ساله تو این کاره
حرفهی دیگ هم بلد نیست اخه
اینقدر غر میزنه دائم آیه یس میخونه و بمنم بیخودی گیر میده دیگ کاری باهاش ندارم میگم هرکاری ک میخوای کن
میفروشه همچیزو اخرش بدبخت میشیم تو این گ..رونی و تورم