مامانم وبقیه تعریف کردن اولش خیلی خونه و ماشین داره .بابام گفت شغلش که اوکی بشه بقیه مراسما رو میگیریم . سر گوشیو طلا یه سری مخالفت شد منم بهم برخورد یعنی حرف خودشون تحمیل کردن بعدم من کلا از همون اول زیاد به دلم ننشست از این موضوع هم فقط خانواده دو طرف میدونن الان نمیدونم چطور به مامانم بگم با چه لحنی که موافقت کنه خانواده طرف میشه فامیل دور و رفیق چند ساله بابام لطفا کمکم کنید
بابام هم از اخلاق پسره خوشش میاد ولی من نه بگم احتمالا قبول کنه ولی مامانم....