2777
2789
عنوان

خجالت کشیدین از همسایه

271 بازدید | 26 پست

از خونه مادرشوهر اومدیم سر جاری کلی با هم دعوا کردیم با شوهرم دعوا که یعنی من چون خیلی عصبانی بودم خیلی بلند بلند حرف زدم و جیغ جیغ کردم و هی تهدید کردم که دیگه نمیام و... باید بری بهشون بگی من ناراحت شدم و.....

خلاصه خیلی مدام چند روز غر و غر و...

الان از همسایه خجالت میکشم خیلی صدا میره خونشون همه چیو شنیدن فکر کنم کوچکترین صدایی به راحتی میره خونه اونا الان اعصابم خرابه اصلا 

شما هم اینحوری شدین؟ براتون پیش اومده؟

اینقدر اعصاب ادمو خراب میکنن ادم از کوره در میره

منم ادم ارومی هستم اون شب و فرداش بدجور دیگه قاطی کرده بودم هر چی دلم میخواست میگفتم دیگه الان خجالت میکشم

دقیقا من میدونم که چرا احسان و مادرش(خانم همسایه و پسرش)دیشب دعوا کردن ، چه فحشایی بهم دادن ، پریشب اسم مهمونشون چی بود و دماغش رو چند میلیون عمل کرده بود.

من که دیگه رد دادم انقد هر شب سر و صدا و دعواست

 عاشق شده‌ام.شکست خورده‌ام. پیروز شده‌ام.اشتباه کرده‌ام.انتقام گرفته‌ام. تحقیر شده‌ام. دوست داشته شده‌ام.به من عشق ورزیده‌اند. زیرابم را زده‌اند. از کار بی‌کار شده‌ام.دستم را گرفته‌اند. سفر کرده‌ام. وحشت کرده‌ام.از ته دل خندیده‌ام.شهری را که دوست داشتم ببینم دیده‌ام. دیوانه‌وار رقصیده‌ام. خدا را گم کرده‌ام. خدا را دوباره پیدا کرده‌ام.سقوط کرده‌ام. در منجلاب دست و پا زده‌ام.نفرت ورزیده‌ام. از خودم متنفر شده‌ام. خودم را دوست داشته‌ام.برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شده‌ام. برای ادامه‌ی یک زندگی جنگیده‌ام.نفرت‌هایم فروکش کرده‌اند.کتاب خوانده‌ام. فیلم دیده‌ام.فریاد زده‌ام.گریه کرده‌ام. دوست داشته‌ام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شده‌اند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کرده‌ام. بدنم را به سبک خودم دوست داشته‌ام.هورمون‌های مادرانه‌ام فعال شده‌اند.عقل و منطقم غالب شده است.نگذاشته‌ام شکستم را ببینند.و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبوده‌ام و چیست زندگی جز همه‌ی اینها... 🍂🔮

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2805

آدم آروم اینشکلی عمل نمیکنه 

سه شدت بی سیاست هستید و زودجوش متاسفانه . 

عصبانیت رو عاقلانه تر بروز بدید نه اینکه الان نگران این باشید جیغ جیغ شما بخاطر جاری رو همسایه نشنیده باشه .

متمدنانه و عاقلانه مسایلتون رو حل کنید 

بهتون قول میدم اینطوری پیش برید حتی اگر حق با هاتون باشه همسرتون ازتون دفاع نمیکنه

ی جایی رفته بودیم ی هفته تو این ی هفته زن و شوهر هرررر شب بلا استثنا دعوای شدید میکردن و کتک کاری و فحشای زشت بدو بدو تو پله هااا و..فرداش میرفتیم تو اسانسور خوش و خرم باهم میرفتن بیرون🥴فقط من شب اول انقد ترسیدم گفتم ی نفر کشته میشه پلیس میاد حالا ماباید بریم شاهدی بدیم

من که آبرو ندارم تو این مورد

شوهرم همش صداش بالاس 

انقدر دعوا کرده بود 

استاد دانشگاهش بهش گفته بود شنیدم از همسرت جدا شدی

( نگو همسایه طبقه پایینی مادرش با مادر استاده دوسته)

اره پیش اومده نگران نشو سعی کن تکرار نشهبعدشم چاردیواری اختیاری🤚

وقتی صدا از چار دیواری رد بشه چی؟🙄🙁

 عاشق شده‌ام.شکست خورده‌ام. پیروز شده‌ام.اشتباه کرده‌ام.انتقام گرفته‌ام. تحقیر شده‌ام. دوست داشته شده‌ام.به من عشق ورزیده‌اند. زیرابم را زده‌اند. از کار بی‌کار شده‌ام.دستم را گرفته‌اند. سفر کرده‌ام. وحشت کرده‌ام.از ته دل خندیده‌ام.شهری را که دوست داشتم ببینم دیده‌ام. دیوانه‌وار رقصیده‌ام. خدا را گم کرده‌ام. خدا را دوباره پیدا کرده‌ام.سقوط کرده‌ام. در منجلاب دست و پا زده‌ام.نفرت ورزیده‌ام. از خودم متنفر شده‌ام. خودم را دوست داشته‌ام.برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شده‌ام. برای ادامه‌ی یک زندگی جنگیده‌ام.نفرت‌هایم فروکش کرده‌اند.کتاب خوانده‌ام. فیلم دیده‌ام.فریاد زده‌ام.گریه کرده‌ام. دوست داشته‌ام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شده‌اند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کرده‌ام. بدنم را به سبک خودم دوست داشته‌ام.هورمون‌های مادرانه‌ام فعال شده‌اند.عقل و منطقم غالب شده است.نگذاشته‌ام شکستم را ببینند.و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبوده‌ام و چیست زندگی جز همه‌ی اینها... 🍂🔮

آره پیش اومده. ولی اینو بهت بگم من به شخصه هر وقت صدای همسایه میاد تلویزیون روشن میکنم یا هندزفری میزنم. میگم مردم یه لحظه اختیارشون از دست رفته. صحبت هم خصوصیه پس نباید بشنوم. هیچ وقت نه به صدای شادی، نه دعوا و غم همسایه گوش ندادم. اگر همسایه ات مثل من باشه، اصلا کلا نفهمیده چه خبره

خونه قبلیم دعواهای وحشتناک میکردیم صدامون و کل همسایه ها میشنیدن نه خجالت نمیکشیدم دعوا ممکن تو هر خونه ای باشه راستش انقدر اعصاب خوردی خودم دارم دیگه این مسائل برام مهم نیست غصه شنید حرفهامو توسط همسایه خوردن و ندارم دیگه

 درخواست دوستی رد میکنم وقتی جواب استارتر یه تاپیک و دادم خودت نخود آش نکن دوست عزیز اوکی؟ اسی خودش بلد جوابمو بده خودتو ننداز وسط سبک نکن بزرگواری تو حفظ کن و رد شو اگه هم زبون نفهمی هیچی کار خودتو بکن من با زبون نفهم ها دهن به دهن نمیشم بدرود 
احسان عمل کرده بود؟

نه ، مهمونشون😂

دیگه گاهی انقد صداشون بالا میره که منم داد میزنم احسان خفه شو😂

 عاشق شده‌ام.شکست خورده‌ام. پیروز شده‌ام.اشتباه کرده‌ام.انتقام گرفته‌ام. تحقیر شده‌ام. دوست داشته شده‌ام.به من عشق ورزیده‌اند. زیرابم را زده‌اند. از کار بی‌کار شده‌ام.دستم را گرفته‌اند. سفر کرده‌ام. وحشت کرده‌ام.از ته دل خندیده‌ام.شهری را که دوست داشتم ببینم دیده‌ام. دیوانه‌وار رقصیده‌ام. خدا را گم کرده‌ام. خدا را دوباره پیدا کرده‌ام.سقوط کرده‌ام. در منجلاب دست و پا زده‌ام.نفرت ورزیده‌ام. از خودم متنفر شده‌ام. خودم را دوست داشته‌ام.برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شده‌ام. برای ادامه‌ی یک زندگی جنگیده‌ام.نفرت‌هایم فروکش کرده‌اند.کتاب خوانده‌ام. فیلم دیده‌ام.فریاد زده‌ام.گریه کرده‌ام. دوست داشته‌ام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شده‌اند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کرده‌ام. بدنم را به سبک خودم دوست داشته‌ام.هورمون‌های مادرانه‌ام فعال شده‌اند.عقل و منطقم غالب شده است.نگذاشته‌ام شکستم را ببینند.و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبوده‌ام و چیست زندگی جز همه‌ی اینها... 🍂🔮
خدا خیرت نده احسان😂

😂😂

 عاشق شده‌ام.شکست خورده‌ام. پیروز شده‌ام.اشتباه کرده‌ام.انتقام گرفته‌ام. تحقیر شده‌ام. دوست داشته شده‌ام.به من عشق ورزیده‌اند. زیرابم را زده‌اند. از کار بی‌کار شده‌ام.دستم را گرفته‌اند. سفر کرده‌ام. وحشت کرده‌ام.از ته دل خندیده‌ام.شهری را که دوست داشتم ببینم دیده‌ام. دیوانه‌وار رقصیده‌ام. خدا را گم کرده‌ام. خدا را دوباره پیدا کرده‌ام.سقوط کرده‌ام. در منجلاب دست و پا زده‌ام.نفرت ورزیده‌ام. از خودم متنفر شده‌ام. خودم را دوست داشته‌ام.برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شده‌ام. برای ادامه‌ی یک زندگی جنگیده‌ام.نفرت‌هایم فروکش کرده‌اند.کتاب خوانده‌ام. فیلم دیده‌ام.فریاد زده‌ام.گریه کرده‌ام. دوست داشته‌ام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شده‌اند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کرده‌ام. بدنم را به سبک خودم دوست داشته‌ام.هورمون‌های مادرانه‌ام فعال شده‌اند.عقل و منطقم غالب شده است.نگذاشته‌ام شکستم را ببینند.و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبوده‌ام و چیست زندگی جز همه‌ی اینها... 🍂🔮
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792