همسایمون میشد دایی داماد ،دامادم ی آدم بیکار ک بخاطر کار نکردنش زنش مدام دعوا میکرد
رو ب زنش میگفت دیگه همینه ک هست ازدواج کردی باید بسازی با خوب و بدش کار نمیکنه ک نمیکنه لابد لایق همینی
بعد از ده سال
شوهر دختر همون یارو ،وقتی زنش درگیر بیمارستان بچش بود برگشت خونه شوهره رو با زن دیگه تو تختش گرفتش
و تو سن ۲۷ سالگی با ی بچه طلاق گرفتن
همون خانمی ک بهش زخم زد رو کرد ب همون داییه گفت خب تو ک بیل زنی باغچه خودت رو چرا بیل نزدی ب دخترت بگی با خوب و بدش بسازه خیانت میکنه ک میکنه لابد لایق خیانته