2777
2789

هردو ازدواج دوممون هست، الانم چند وقته عقدیم، من همون اول آشناییمون بهش گفتم که تو یه ساختمون مشترک نمیام اونم رفت یه خونه خرید، الان ولی حرفشو عوض کرده میگه حتی بمیری هم باید بریم خونه پدرشوهرم طبقه بالا زندگی کنیم، میگم خودمون خونه داریم هزار جور بهونه میاره، خونه پدرشوهرمم یه منطقه ی خیلی خیلی پایین شهره و از نظر بی فرهنگی تو کل شهرمون معروفه اون منطقه، الان من موندم که به چجوری به دوست و فامیل نگم که خونمون کجاست و بپیچونم که نیان خونمون، شوهرمم اصلاااا اهل منطق نیست و از اون افکار قدیمی و دهاتی طور داره، خودمو تو بد مخمصه ای انداختم

من جات بودم نمیرفتم حتی بره درخواست طلاق بده نمیرفتم اونوقت خودش کوتاه میومد 

 درخواست دوستی رد میکنم وقتی جواب استارتر یه تاپیک و دادم خودت نخود آش نکن دوست عزیز اوکی؟ اسی خودش بلد جوابمو بده خودتو ننداز وسط سبک نکن بزرگواری تو حفظ کن و رد شو اگه هم زبون نفهمی هیچی کار خودتو بکن من با زبون نفهم ها دهن به دهن نمیشم بدرود 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


2805

تو انتخاب دوم باید بیشتر دقت میکردی و فرصت بیشتری میزاشتی

الان دیگه فایده ای نداره

عاداتو نمیشه یا بسختی میشه تغییرداد

عامو جونی خسمه اگ تو جوابتون طولش دادم درک کنین خیلی انرژی میخوا ک تایپ کنی خعلیاااا🤦‍♀️دعوا نکنین عیبه ینی توهر تاپیکی رفتم پاک جر بی چتونه عامو چتووونه🤨

شایدداره لجبازی میکنه شایدم شک داره میهاد پیش انها باشی که ببیننت  یکم هیچی نگو ببین نظرش تغییر میکنه 

مثلا بگو وسایلمون به ان خونه بیشتر به چشم میاد و شیکه یا بگو چندماه بریم اول انجا مه هرکی امد ببینه تو هم خونه داری و افتخارش براخودته که مردم ببینن خونه داری بعدا بیاییم انجا ببین قبول میکنه

از الان کوتاه بیای پس فردا به زور مجبورت میکنه کارای خونه مادرشو انجام بدی و هزارتا زورگویی دیگه 

من اینجا حقیقت رو میگم نه چیزی که دوست داری بشنوی                       بوته های خار را در زمین من نکار شاید فردا پا برهنه به دیدارم بیایی
از الان استرس وجودمو گرفته

نرو باز برمیگردی سرجای اولت تا حرمتها سر جاشه و خانوادش روشون وا نشده بزار پدرت بگه نمیزارم بره اونجا وسلام

یادت باشه تو این دنیا هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست... اگر مادر شدی یادت نره اول تو باید شاد و قوی باشی تا بتونی شاد بزرگش کنی یک بچه از همون روز تولدش نگاهش به خنده های مادرشه نه رنگی بودن اتاقش...     شوهر خدا نیست نون شبت گرو اون نیست پس از سر ناچاری کنارش نمون اگر حرمت گزار نیست .
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792