انقدر که میره میاد تو یه ساختمونیم من مشکلی ندارم نوه اش هست دوسش داره اما قبلش یه زنگی یه پیامی بده خب منم میخام تو خونم راحت باشم سر زده میاد در میزنه سرشو میندازه میاد تو
امروز برگشته میگه آره تو بچه اولته بلد نیستی انگار فقط به بچه بزرگ گردنه اینهمه علم پیشرفت کرده کلاسهای آموزشی هزارجور چیز منم واقعا بلدشدم تو این چند روزه ولی این احساس میکنه من میخام بلایی سر بچم بیارم انگار .نگرانی بیش از حد
یه شستن بچرو ازش پرسیدم دهنمو سرویس کرده میگه هر موقع میخای بشوریش خودم میام یعنی چی آخه اعصابم خورده همینجوری بی خوابی و هزارجور مشکل دیگه دارم اعصاب اینو دیگه ندارم