دلم یه زندگی آرامش بخش میخواد دلم میخواد یه بار دیگه از ته دلم بخندم ،دلم خیلی برای خود قدیمیم تنگ شده اینکه میشد از ته دل خندید.
دلم میخواد یه بار دیگه به بچگیم برگردم و یه بار دیگه زندگی کنم،چرا اینقدر زمونه نامرد شده؟
بچه بودم همش حس میکردم بزرگ بشم خودم همه چیز رو درست میکنم ولی نشد که نشد.هنوز مشکلای خودمم اضافه شد چیزی بهتر که نشد هیچ بدتر هم شد.
نا شکر نیستم به حکمت خدا ایمان دارم فقط نمیدونم چرا نمیتونم اصلا بپذیرم.
شاید این هفته اولی هست که نتونستم بپذیرمش یکم بگذره خودم رو درست میکنم و راضی میشم به همه چی.
اصلا به درک که من حالم خوب نیست به درک که زندگی هرچی تونسته سخت گرفته به درک که نمیتونم اصلا یه روز برای خودم زندگی کنم همه اینا به درک🥲
چون حکمت خداست ،چون شاید خدا میخواد اینجوری باشه.
چون شاید من رو خدا از همون اول به این دنیا فرستاده که بیش از حد حساس باشم و همیشه خدا افسرده باشم.
خیلی دلم میخواد که یه بار برای تمام آدمایی که میان قضاوتم میکنند حرف بزنم و بگم که اینجوری باهام نکنند ولی من سپردمشون به خدا.
خدایی که من رو از میان این همه غصه و درد نجات نامیده قطعا هوای اونا رو هم داره.
من که میخوام به حکمتت دل خوش کنم خدا ،هرچی پیش اومد خم به ابروم هم نمیارم که چرا اینجوری شد.
ولی بدون روزگارت خیلی نامرده.
یعنی چی که یه سری آدم فرستادی توی دنیا که فقط تلاش کنند و سختی ببینند بعد هم همینجوری بمیرن.
پس نتیجه میگیرم هیچ لذتی نداره این دنیا دلم رو نباید خوش کنم بهش 😊💔
من که تمام شدم امشب، ولی اگه حوصلتون کشید و تا اینجا حرفام رو خوندید لطف کنید که بچه هاتون رو با بچه های مردم مقایسه نکنید شما تو زندگی بچه مردم نیستید.