من مهدکودک تنهایی میرفتم
فامیل ما دخترش کلاس شیشمه تنها می‌فرسته تازه بعد مدرسه خونه نمیاد میره پارک یکی دوساعت دیرتر میاد. چند بار به مادرش گفتم اصلا جدی نمیگیره. گوشی و خط دستشه اونبار اومد گفت با یه پسر دوست شدم😶 گفتم حپاست بیشتر باشه گولش نزنن بازم کو گوش شنوا
دختر منم چهارمه 10سالشه تاحالا باسرویس رفته یاخودم بردمش مدرسش تاخونمون نهایتش ۱٠دقیقه راهه خیلی نزدیکه کوچمونم خیلیی شلوغ وبومیه امروزبزورازباباش اجازه گرفت تنهابیاد. باباش نمیزاشت اماخیلی اصرارکرد. اینقدرخوشش اومده بادوستاش تنهااومده بنظرتون دیگه نزارم بیادتنها گففتین اینوترسیدم😭
من با مادرش دوستم اونم جلو خودمون اومد گفت. بعداً به مادرش گفتم تایم گوشیو کنترل کن کلا حواست باشه و فلان ولی خب بی خیاله... شوهرت نباید از جانب شما میگفت یه جور به مامانش میگفت انگار خودش دیده و شما بی خبری... بی خیال دودش تو چشم خودشون میره
آخه تنها هم نزاری بره بچه ی وابسته بار میاد که نمیتونه از پس خودش بربیاد و این چرخه ادامه دار میشه. بالاخره از یه جایی باید شروع کنن به تنها رفتن و یاد گرفتن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز