#حضرت_زهرا_س_بعد_از_فراق_پدر
حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت#
اسیرِ بسترم بابا... ندارم قوّتی دیگر
پُر از دردم! به این دنیا ندارم رغبتی دیگر
پس از تو میروم از حال؛ لحظه لحظه با سردرد
سه ماهی میشود پایم ندارد قدرتی دیگر
سرم پایین بود و بیهوا خوردم چنان سیلی
که در چشمَم ندارم هیچ خوابِ راحتی دیگر
لگد زد بیهوا، خوردم زمین، شش ماههام را کشت
ندیدم محسنم را و ندارم حاجتی دیگر
نفسگیر است وقتِ سجده بازویِ ورم کرده
برای دخترت بابا!...نمانده طاقتی دیگر
از این پهلو به آن پهلو شدن با درد؛ دشوار است
ببَر پیشِ خودت امشب مرا تا ساعتی دیگر
حسن با ذکرِ "یا شافی" شبانه اشک میریزد
ندیدم با خدا زیباتر از این خلوتی دیگر
کجایی تا ببینی بی رمق افتاده پهلویم
همان دستی که بوسیدی، ندارد حرکتی دیگر
برایم ساخت تابوت و دعایش کردم و گفتم
علی جانم! حلالم کن اگر شد زحمتی دیگر
پدر! تنهاییِ حیدر برایم بدترین درد است
سلامِ بی جوابش شد برایم غربتی دیگر!
✍ #مرضیه_عاطفی
📝