من سر خواهرم با شوهرم بحثم شد و شبش هم موی دخترمو کشید و از پشت باسنش زد که میتونست آروم به دخترم بگه بشینه ولی تهاجمی رفتار کرد.پدرومادر من ازهم جداشدن حالا خواهرم با مادرم میمونه و پیش پدرم فقط سالی دوبار میره مهمونی میمونه حالا شوهرم برگشته به بابام میگه وقتی درس نمیخونه و سرکار نمیره ببرش اگه نیومد به زور کتک ببرش و درم روش قفل کن.منم گفتم اولا بابای من همچین کاری نمیکنه و دوما خواهرم بخاطر همین کار میتونه شکایت کنه چون ۲۱ سالشه و تحت حضانت نیست.بعد اینکه بابام رفت گفتم چرا این حرفو زدی اصلا بتونه که دخالت میکنی اصلا ببین داماد بزرگمون دخالت میکنه گفت من فامیلم دلم براش میسوزه گفتم بتو ربطی نداره تو برو به خواهرای خودت برس گفت داشتیم میرسیدیم که داداشم ناقص کارو کرد چون خواهرش با یه پسری که هنوز باهاش عقد نکرده بود رفته بوده خونش و عکس گرفته بود و اون عکس و فرستاده بود به داییشون و تهدید کرده بود که دخترو باید بدید به من.داداشاش هم فهمیدن داداشاش بزرگه که شوهره منه رفته به داداش کوچیکه گفته اونم با چاقو رفته که آبجی شو بکشه ولی چون خواهرومادرش و خالش بودن اونا جلوشو گرفتن نذاشتن زده بود دستش و شکمش و بخیه زدن.منظورشوهرم این قضیه بود که نصفه رها شده وگرنه بیچاره آبجی که خواهرشوهر میشه رو میکشتن.منم گفتم شما مردا چی فکر کردید فکرکردید چون زور و صدای کلفت دارید میتونید هرکاری با زنا بکنید.اونم تایید کرد.بعد دیدم یهو دخترمو زد نمیدونم سر چی منم قاشق چوبی رو برداشتم پریدم رو قفسه اش گفتم من رو دخترام حساسم حق نداری ازین به بعد بزنیش.که قاشق رو از دستم گرفت زد به سرم منم گرفتم زدم به سرش که گرفت بجای یه بار سه چهار جای دستم همینطوری من یه دونه زدنی اون سه چهار تا جاش میزد.که بلند شدم گفتم خدا کنه کبود نشه اگه کبود بشه میرم شکایت میکنم.اونم رفت.برگشت خونه ناهار خواست منم ندادم گفتم زدی انتظار ناهارم داری.گفت از سرکار اومدم میوه خریدم بجای دستت دردنکنه گفتی چرا اینو گفتی و دعوا کردی.گفتم جاهایی که زدی قرمز شده میرم شکایت میکنم.بامنم حرف نزن چون فحش میداد می.فت نمک به حروم و گفت دست منم زدی کبود شده اگه بری منم میرم.گفتم برو شکایت کن.بعدش گفت تو حتی نمیتونی یکی ازینا که من میخرم و بخری گفتم چه ربطی داره چون تو میخری میخوریم هرجورکه دوست داری میتونی رفتار کنی این دلیل میشه بزنی؟گفت تو حتی اندازه گوه منم نیستی.برو شکایت کن.این حرفش خیلی برام سنگین بود.ازون موقع باهاش صحبت نکردم.رفتن حموم دیدم پشت کتفم زرد شده ودرد میکنه و رو رون دستم هم کبود شده اونم درد میکنه.دفعه اولش نیست چند سالش پیش دعوامون شد دوبار زد و رفتم شکایت کردم وموندم خونه بابام ولی بخشیدم و برگشتم حالا با دوتا بچه ۸ و ۶ ماهه بنظرتون چیکار کنم؟باباش هم زده انگشت دست شصت مادرشو شکونده میگه مامانم زبون درازی کرده بابام زده گفتم چه ربطی داره بابات مشکل داره هرچی هم بسه نباید بزنه.
میخوام برم شکایت کنم ولی بخاطر بچه ها موندم چه کنم؟پول درستی ندارم خونه بگیرم و کار هم آرایشگری بلدم فعلنی و حسابداری خوندم.ولی نرم افزار بلد نیستم.ازیه طرف بهزیستی قبول شدم ولی مصاحبه نگفتن بیاید.دلم میخواد برم از آینده با این میترسم
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
من خودم تو یه خونه ای زندگی کردم که خونمون یروز اروم نبود هروز کتک کاریو فشو تهمت و.. به مامانم میداد ک اون دوران هرچی بزرگتر میشدم اوضاع برام سخت تر میشد جوری ک ارزوم شده بود طلاق بگیرن التماس مامانم میکردم که طلاق بگیره
[QUOTE=360937066]متوجه نشدم دقیقاً چه مشاوره ای میخوای[/QUOTEجای کبودی مونده رو بدنم درد میکنه میخوام برم شکایت کنم؟چی بنویسم؟همینکه ازخونه بیرونم نکرده فحش داده و فقط هم زدوخورد داشتیم.دوجا کبودی دارم و یه جا باد کرده.اگه شکایت کنم به جایی میرسه که ضمیمه پرونده طلاق کنمو به علت ضرب و شتم جدا بشم؟
شکایت تحت عنوان ایراد ضرب و جرح عمدی ، توهین و فحاشی.لرو کلانتری اول . بهت نامه بدن برای پرشکی قانون ...
دفعه سومش هست دوبارقبلی هم شکایت کردم ولی رضایت دادم بسته شد تقریبا ۴ سال پیش بود که گفت دیگه تکرار نمیشه ولی اصلا تعهد نداد حق طلاقم نداد.خودشو حق به جانب میدونست
شکایت تحت عنوان ایراد ضرب و جرح عمدی ، توهین و فحاشی.لرو کلانتری اول . بهت نامه بدن برای پرشکی قانون ...
الانم فقط دختر ۹ سالم که هنوز۹ سال تمام نیست سه ماه مونده تموم کنه دید و شاهده.چون خونه تنها بودیم ولی دفعات قبل پلیس اومد گزارش کردو همسایه ها شنیدن.این دفعه کسی جز خودمون نیستیم